- عتریفه(عِ فَ)
ماده شتر استوار و توانا. ماده شتر کم شیر، گرامی که از زجر باک ندارد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). گرامی ذات و بی باک. (آنندراج)
معنی عتریفه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
صورت دیگری از آذرین، نام پسر اوپدرم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
مؤنث واژۀ عفریت، موجود زشت، بد و سهمناک، خبیث، منکر، زن پیر و زشت، موجود زشت و نیرومند، غول، جن بزرگ و نیرومند، زشت و قوی هیکل
(عِ)
لغت نامه دهخدا
پلید. بدکار. بیباک. دلاور. کارگذار ستم کار درشت سخت، شتر استواراندام. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
(عَ رَ ی یَ)
لغت نامه دهخدا
سرعت و قلت مبالات. (منتهی الارب). یقال فی الجمل عجرفیه فی المشی اذا کان لایبالی لسرعته. (المنجد) (اقرب الموارد)
ابلیس، شیطان، عفریت، غول
متضاد: فرشته، ملک
متضاد: فرشته، ملک
تعریف، قدردانی، تعریفی، مقدّمه ای
