جدول جو
جدول جو

معنی عبیرآلا - جستجوی لغت در جدول جو

عبیرآلا
آلوده به عبیر
تصویری از عبیرآلا
تصویر عبیرآلا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان، واقع در ده هزارگزی جنوب باختری دامغان. و هفت هزارگزی ایستگاه. هوای آن معتدل است و 350 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه علی تأمین میشود. محصولات آن غلات، پسته، پنبه، انگور و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنها کرباس بافی است. راه فرعی آن از ایستگاه منشعب میشود. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبیر آلای
تصویر عبیر آلای
فربوی آلای
فرهنگ لغت هوشیار
عبیرآمیز، عطرآمیز، مشک آگین، مشک آلود، معطر
فرهنگ واژه مترادف متضاد