پشته ای است فوق کوهی بلند. (منتهی الارب). گویند تپه ای است بالای کوهی کوچک و مشرف، که عبدالله بن مجیب قتال چون شخصی را کشته بود از ترس سلطان بدانجا پناهنده شد. و آن را در نواحی بحرین دانسته اند. رجوع به معجم البلدان شود
پشته ای است فوق کوهی بلند. (منتهی الارب). گویند تپه ای است بالای کوهی کوچک و مشرف، که عبدالله بن مجیب قتال چون شخصی را کشته بود از ترس سلطان بدانجا پناهنده شد. و آن را در نواحی بحرین دانسته اند. رجوع به معجم البلدان شود
مرد بدخوی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، نازک تن. درازبالا از مردان. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج) ، کسی که دو جدۀ او از جانب پدرش عجمی باشند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
مرد بدخوی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، نازک تن. درازبالا از مردان. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج) ، کسی که دو جدۀ او از جانب پدرش عجمی باشند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
سر پشته، پشته دراز، سختی زمانه، سیمرغ نام نوایی در خنیا مونث اعنق زن دراز گردن، سیمرغ، عقل وهم عقل فعال، آهنگی است از موسیقی قدیم، نام سازی است که گردنی دراز دارد
سر پشته، پشته دراز، سختی زمانه، سیمرغ نام نوایی در خنیا مونث اعنق زن دراز گردن، سیمرغ، عقل وهم عقل فعال، آهنگی است از موسیقی قدیم، نام سازی است که گردنی دراز دارد