جدول جو
جدول جو

معنی عبشمی - جستجوی لغت در جدول جو

عبشمی
(عَ شَ)
نسبت است به عبد شمس بن عبدمناف. (از اللباب ج 2 ص 115)
لغت نامه دهخدا
عبشمی
(عَ شَ)
احمد بن محمد بن عبدالله فقیه العبشمی نیشابوری. از ابوالعباس اصم و جز وی حدیث شنید و حاکم ابوعبدالله و جز او از وی روایت کنند. وی به سال 387 هجری قمری درگذشت. (از اللباب ج 2 ص 115)
علی بن عبدالله بن علی العبشمی از بنی عبد شمس است. از پدر خود روایت کند و عمر بن سعید بن ابی حسین از وی روایت دارد. (از اللباب ج 2 ص 115)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ شَ ما)
وادیی است در تهامه که رود بشائم در آن میریزد. ابن اعرابی گوید بسمی به سین هم روایت شده و آن وادیی است که درعسفان یا امج می ریزد و آن را نظایری پنجگانه است که در کلمه ’قلهی’ ذکر شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رَ لَ)
دختر شیبه بن عتبه بن ربیعه بن عبدالشمس العبشمیه بود. پدرش در غزوۀ بدر با کفر کشته شد و ابوعمر گوید وی از مهاجران بود و با شوی خود عثمان بن عفان به مدینه هجرت کرد وگروهی گویند شوی وی عثمان بن ابی العاص الثقفی بود و او از جمله زنانی بشمار می رفت که به حبشه هجرت کرد نه مدینه. (از الاصابه فی تمییز الصحابه جزء 8 ص 86)
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن حذیفه بن عتبه بن ربیعه بن عبد شمس بن عبدمناف قرشی عبشمی، مکنی به ابوالقاسم. پدرش ازمسلمانان نخستین و مادرش سهله دختر سهیل (پسر خالۀ معاویه بن ابوسفیان) بود. محمد در حبشه به دنیا آمد و چون ابوحذیفه درگذشت عثمان بن عفان محمد را تحت تکفل خویش قرار داد و چون محمد بزرگ شد و عثمان به خلافت رسید راهی مصر گردید و یکی از سرسخت ترین مخالفان عثمان شد. محمد بر نمایندۀ والی مصر که از طرف عثمان برآنجا حکومت میکرد شورید و او را از مصر اخراج نمود (در شوال سال 35 هجری قمری) و مردم را علیه عثمان وخلع او تحریک و تشویق می نمود و از قول زنان پیامبر نامه هایی در طعن عثمان می نوشت و آن نامه ها را در مسجد برمردم می خواند و چون عبداﷲ بن سعد والی عثمان بر مصر به دریای احمر رسید گروهی از سواران محمد بن حذیفه او را از ورود به مصر بازداشتند و ناچار رهسپار عسقلان گردید. آنگاه محمد سپاهی از مخالفان عثمان فراهم آورد و چون عثمان به قتل رسید حضرت علی (ع) قیس بن سعدرا والی آنجا نمود و محمد بن حذیفه را معزول کرد و او همچنان مقاومت می نمود تا آنکه معاویه قبل از رفتن به صفین برای تصفیۀ کار محمد رهسپار مصر گردید نخست با مقاومت مصریان مواجه گردید. معاویه گفت من برای جنگ و کشتار نیامده ام من قاتلان عثمان را می خواهم و محمد بن حذیفه و گروه دیگری را به عنوان ودیعه خواستندمعاویه به آنها غدر نمود و به زندان افکند و به قتل رساند. (از اسدالغابه ج 4 ص 315) (الاصابه ج 3 ص 353)
لغت نامه دهخدا