جدول جو
جدول جو

معنی عبدیا - جستجوی لغت در جدول جو

عبدیا
(عَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان است در 9هزارگزی جنوب دامغان در دشت واقع است. آب و هوای آن معتدل است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات، پسته، انگور و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی از طریق امامزاده جعفر دارد. مزرعۀ کریم آبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ بَ)
یکی از بنی لاوی که درروزگار پادشاهی یهوشافاط او را برای تعلیم دین در شهرهای یهودا فرستادند. (از دائره المعارف بستانی)
ابن یروحام. از بطن بنیامین. و هنگامی که داود به صقلغ پناه آورداین زبدیا بدو پیوست. (از دائره المعارف بستانی)
ابن میخائیل. از بنی شفاتیاء وی با 80 تن از عشیرۀ خویش، همراه عزرا بازگشت. (از دائره المعارف بستانی)
کاهنی از بنی امیر که پس از بازگشت از بابل با زنی بیگانه ازدواج کرد. (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 39هزارگزی شمال باختری درمیان و 5هزارگزی شمال شوسۀ عمومی بیرجند به شاه رخت. ناحیه ای است واقع در دامنه، معتدل و 14 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ دی ی)
نسبت است به عبد. (اقرب الموارد) ، نسبت است به عبدالقیس، و عبقی نیز گویند. (اقرب الموارد). منسوب به عبدالقیس و بطنی از جدیله است. (صبح الاعشی ج 1 ص 337) ، نسبت است به عبدالقیس از ربیعه بن نزار. (اللباب ج 2 ص 113)
لغت نامه دهخدا
(عَ دی ی)
سفیان بن مصعب، مکنی به ابومحمد. از شعراء کوفه بود. از اشعار اوست:
و قالوا رسول الله ما اختار بعده
اماماً و لکنا لانفسنا اخترنا
اقمنا اماماً ان أقام علی الهدی
أطعنا و ان ضل الهدایه قومنا.
(از ریحانه الادب ج 3 ص 60)
در اصطلاح رجال لقب ابراهیم بن خالد عطار و ابراهیم بن نعیم و ادهم بن امیه و جز ایشان است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 60)
احمد بن بکر بن احمد بن بقیۀ فسوی نحوی لغوی. (از ریحانه الادب ج 3 ص 40). و رجوع به احمد بن ابی بکر العبدی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دی ی)
هرم بن حیان عبدی. از اتقیاء زهاد ثمانیه و از خواص اصحاب علی علیه السلام و مصاحب اویس قرنی بود. (از ریحانه الادب ج 5 ص 318)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان کابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در 100هزارگزی خاور جاسک، جنوب راه مالرو جاسک - چاه بهار. 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبدیه
تصویر عبدیه
بند گی پرستش
فرهنگ لغت هوشیار
بند گانه منسوب به عبد، منسوب به عبد القیس (بطنی از جدیله) عبقی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار