احمد بن محمد بن علی بن عبدک الشیعی العبدکی الجرجانی. از مقدمین شیعه است. (از اللباب ج 2 ص 112) در رجال لقب محمد بن علی بن عبدک است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58)
احمد بن محمد بن علی بن عبدک الشیعی العبدکی الجرجانی. از مقدمین شیعه است. (از اللباب ج 2 ص 112) در رجال لقب محمد بن علی بن عبدک است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعبه) بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 62هزارگزی شمال خاوری اهواز و ساحل باختری رودخانه شطیطبین دو رود خانه شطیط و دز واقع و در جلگه است. هشتاد تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه شطیط تأمین میشود و محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. و از طریق شوشتر بدانجا اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعبه) بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 62هزارگزی شمال خاوری اهواز و ساحل باختری رودخانه شطیطبین دو رود خانه شطیط و دز واقع و در جلگه است. هشتاد تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه شطیط تأمین میشود و محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. و از طریق شوشتر بدانجا اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نسبت است به ابوعبدالله بن کرام صاحب مقاله الکرامیه که جماعتی از اصحابش به کتب او نسبت داده شده اند. (اللباب ج 2 ص 112) نسبت است بدهی در سرزمین واسط عراق که قریه عبداﷲ نام دارد. (اللباب ج 2 ص 112) نسبت است به عبداﷲ که بطنی از خولان است. (اللباب ج 2 ص 112)
نسبت است به ابوعبدالله بن کرام صاحب مقاله الکرامیه که جماعتی از اصحابش به کتب او نسبت داده شده اند. (اللباب ج 2 ص 112) نسبت است بدهی در سرزمین واسط عراق که قریه عبداﷲ نام دارد. (اللباب ج 2 ص 112) نسبت است به عبداﷲ که بطنی از خولان است. (اللباب ج 2 ص 112)
محمود بن علی بن اسماعیل البخاری الصوفی العبدلی، مکنی به ابوالقاسم. ساکن قریۀ عبدالله به عراق بود و در بغداد و واسط موعظه میکرد از ابوالخطاب بن البطروحین بن طلحه الثعالبی حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت کند وی به سال 480 هجری قمری متولد شد. (از اللباب ج 2 ص 112) علی بن محمد بن عبدالله بن عمرو بن کعب بن سلمه الخولانی العبدلی. از یوسف بن عبدالاعلی و محمد بن عبدالله بن عبدالحکیم روایت کند وی مردی صالح و ثقه بود به سال 329 هجری قمری به مصر درگذشت. (اللباب ج 2 ص 112)
محمود بن علی بن اسماعیل البخاری الصوفی العبدلی، مکنی به ابوالقاسم. ساکن قریۀ عبدالله به عراق بود و در بغداد و واسط موعظه میکرد از ابوالخطاب بن البطروحین بن طلحه الثعالبی حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت کند وی به سال 480 هجری قمری متولد شد. (از اللباب ج 2 ص 112) علی بن محمد بن عبدالله بن عمرو بن کعب بن سلمه الخولانی العبدلی. از یوسف بن عبدالاعلی و محمد بن عبدالله بن عبدالحکیم روایت کند وی مردی صالح و ثقه بود به سال 329 هجری قمری به مصر درگذشت. (اللباب ج 2 ص 112)
حمزه گوید این کلمه معرب افداسهی است و آن نام مصنعه ای است که در بازار کسکر بوده است. عرب آن بازار را ویران کرد و این نام بر عمارتهای اطراف مانده است. (معجم البلدان)
حمزه گوید این کلمه معرب افداسهی است و آن نام مصنعه ای است که در بازار کسکر بوده است. عرب آن بازار را ویران کرد و این نام بر عمارتهای اطراف مانده است. (معجم البلدان)
علی بن سعید بن عبدالرحمان بن محرز بن ابی عثمان ملقب به عبدری. از بزرگان علمای شافعیه است. از تألیفات او است: مختصر الکفایه در خلافیات علماء. وی به سال 493 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58) در اصطلاح رجال لقب سویبطبن حرملۀ فرشی عبدری و جمعی دیگر است و نسبت آن به قبیلۀ بنی عبدالدار (از بلاد اندلس) است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58) عبدالحمید بن زکریای بن الجهم العبدری. (اللباب ص 112)
علی بن سعید بن عبدالرحمان بن محرز بن ابی عثمان ملقب به عبدری. از بزرگان علمای شافعیه است. از تألیفات او است: مختصر الکفایه در خلافیات علماء. وی به سال 493 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58) در اصطلاح رجال لقب سویبطبن حرملۀ فرشی عبدری و جمعی دیگر است و نسبت آن به قبیلۀ بنی عبدالدار (از بلاد اندلس) است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 58) عبدالحمید بن زکریای بن الجهم العبدری. (اللباب ص 112)
نسبت است به عبد. (اقرب الموارد) ، نسبت است به عبدالقیس، و عبقی نیز گویند. (اقرب الموارد). منسوب به عبدالقیس و بطنی از جدیله است. (صبح الاعشی ج 1 ص 337) ، نسبت است به عبدالقیس از ربیعه بن نزار. (اللباب ج 2 ص 113)
نسبت است به عبد. (اقرب الموارد) ، نسبت است به عبدالقیس، و عبقی نیز گویند. (اقرب الموارد). منسوب به عبدالقیس و بطنی از جدیله است. (صبح الاعشی ج 1 ص 337) ، نسبت است به عبدالقیس از ربیعه بن نزار. (اللباب ج 2 ص 113)
سفیان بن مصعب، مکنی به ابومحمد. از شعراء کوفه بود. از اشعار اوست: و قالوا رسول الله ما اختار بعده اماماً و لکنا لانفسنا اخترنا اقمنا اماماً ان أقام علی الهدی أطعنا و ان ضل الهدایه قومنا. (از ریحانه الادب ج 3 ص 60) در اصطلاح رجال لقب ابراهیم بن خالد عطار و ابراهیم بن نعیم و ادهم بن امیه و جز ایشان است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 60) احمد بن بکر بن احمد بن بقیۀ فسوی نحوی لغوی. (از ریحانه الادب ج 3 ص 40). و رجوع به احمد بن ابی بکر العبدی شود
سفیان بن مصعب، مکنی به ابومحمد. از شعراء کوفه بود. از اشعار اوست: و قالوا رسول الله ما اختار بعده اماماً و لکنا لانفسنا اخترنا اقمنا اماماً ان أقام علی الهدی أطعنا و ان ضل الهدایه قومنا. (از ریحانه الادب ج 3 ص 60) در اصطلاح رجال لقب ابراهیم بن خالد عطار و ابراهیم بن نعیم و ادهم بن امیه و جز ایشان است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 60) احمد بن بکر بن احمد بن بقیۀ فسوی نحوی لغوی. (از ریحانه الادب ج 3 ص 40). و رجوع به احمد بن ابی بکر العبدی شود
دهی است از دهستان کابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در 100هزارگزی خاور جاسک، جنوب راه مالرو جاسک - چاه بهار. 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان کابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در 100هزارگزی خاور جاسک، جنوب راه مالرو جاسک - چاه بهار. 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)