جدول جو
جدول جو

معنی عبدوسی - جستجوی لغت در جدول جو

عبدوسی
(عَ سی ی)
نسبت است به عبدوس. (لباب الانساب ج 2 ص 113)
لغت نامه دهخدا
عبدوسی
(عَ سی ی)
عبدالله بن العباس بن ابی یحیی بن ابی منصور بن عبدالله بن عبدوس سرخسی معروف به قاضی عبدوسی و مکنی به ابوالقاسم. وی مردی فقیه، متفنن، فاضل، اهل مناظره و حافظ مذهب بود. نزد ابوسفیان محمد بن محمد بن فضل قاضی فقه آموخت. ابونصر محمد بن محمود و جز آن از وی روایت کند. به سال 461 هجری قمری درگذشت. (اللباب ج 1 ص 113)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دِ قَ)
بطنی است از جدیله و آنان بنوعبدالقیس بن اقصی بن دعمی بن جدیله اند. سرزمین مسکونی آنان تهامه بود سپس به بحرین رفتند و با قبیلۀ بکر بن وائل تصادم کردند و آن سرزمین را تقسیم نمودند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 337)
لغت نامه دهخدا
از آبنوس، برنگ آبنوس، سیاه، تیره، اغبر، و آبنوسی شاخ را بمعنی سورنای و شهنای آورده اند:
آن آبنوسی شاخ بین مار شکم سوراخ بین
افسونگر گستاخ بین لب بر لب یار آمده،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ)
حمزه گوید این کلمه معرب افداسهی است و آن نام مصنعه ای است که در بازار کسکر بوده است. عرب آن بازار را ویران کرد و این نام بر عمارتهای اطراف مانده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن زید. طبیب بود و در بغداد شهرت یافت و المعتضدبالله العباسی را معالجه کرد. او راست: کتاب التذکره فی الطب. وی در حدود سال 300 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
عبدالحمید بن عبد الرحمان بن احمد العبدانی، مکنی به ابوالقاسم. خواهرزادۀ یکی از فضلاء و ائمه است که از خال خود قاضی ابوالحسن علی بن الحسن دهقان، مکنی به ابن عبدالرزاق الکشمیهنی و جز آنان روایت کند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان دشت ارژن بخش کوهمره نودان شهرستان کازرون. واقع در 36هزارگزی باختر نودان در دامنۀ جنوبی کوه چنگ واقع. و آب و هوای آن معتدل است. و 830 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، عدس است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ یی ی)
محمد بن ابراهیم بن عبدویه بن سدوس بن علی بن عبدالله بن عبیدالله بن عبدالله بن مسعود الهذلی العبدویی، مکنی به ابوعبدالله عم ابوحازم العبدویی است. از ابوعبدالله البوشجی و احمد بن نجده و اباخلیفه القاضی و جز آنان به خراسان و عراق و حجاز و جزیره و شام و مصر درس آموخت و ابواسحاق المزکی و جز وی از او روایت کند. وی به سال 323 هجری قمری بر اثر جراحتی که برداشت درگذشت. (اللباب ج 2 ص 113)
عمر بن احمد بن ابراهیم بن عبدویه العبدویی، مکنی به ابوحازم. وی امام بود. از ابوبکر اسماعیل و جمعی دیگر حدیث آموخت و خطیب ابوبکر از وی روایت کند. به سال 417 هجری قمری به روز عید فطر درگذشت. (اللباب ج 2 ص 113)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبادوزی
تصویر عبادوزی
وستر دوزی، گلیم بافی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب باب دوغ چون آبدوغ، گچ یا آهک با آب بسیار تنک و رقیق کرده آبدوغ دوغاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبنوسی
تصویر آبنوسی
سیاه، تیره، به رنگ آبنوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
اخم و تخم بسیار ترشرویی اخمویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
متجهّمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
Sullenness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
bouderie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
Missmut
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ukali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
اداسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
বিষণ্ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ความเงียบขรึม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
somurtkanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
похмурість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
不機嫌
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
沉闷
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
עַגוּמִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
угрюмость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
kemurungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
उदासी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
somberheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ceño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
cupezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
mau humor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ponurość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
시무룩함
دیکشنری فارسی به کره ای