جدول جو
جدول جو

معنی عبدالجواد - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالجواد
(پسرانه)
بنده پروردگار که بخشنده است
تصویری از عبدالجواد
تصویر عبدالجواد
فرهنگ نامهای ایرانی
عبدالجواد
(عَ دُلْ جَ)
ابن عبداللطیف القایاتی از فقهاء شافعی و متصوفان بود. مولد و وفات او شهر قایات مصر بود. او را مجموع فتاوی و رسائلی است فی الانتصار لاهل الطریق فی امور انکرت علیهم. وی به سال 1229 هجری قمری متولد و در 1287 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی)
ابن شعیب بن احمد القنائی بصری از فضلا بود. او راست: القهوه المداره فی تقسیم الاستعاره. النسیم العاطر فی تقسیم الخاطر. العظه الوفیه فی یقظه الصوفیه. وی به سال 1073 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالواحد
تصویر عبدالواحد
(پسرانه)
بنده پروردگار یکتا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالجبار
تصویر عبدالجبار
(پسرانه)
بنده پروردگار که دارای جبروت است
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ دُلْ حِ)
ابن علی الحلبی لغوی، مکنی به ابوالطیب معروف به عبدالواحد الحلبی. رجوع به ابوالطیب عبدالواحد و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ سَ)
دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 31هزارگزی باختر هریس و دوهزارگزی شوسۀ تبریز به اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل است و 582 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ جَبْ با)
ابن احمد بن عمر الطر سوسی، مکنی به ابوالقاسم. وی عالم به قراآت بود و کتابی بنام المجتبی الجامع در علم قرائت تألیف کرده است. او به سال 331 متولد شد ودر 420 هجری قمری به مصر درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن خالد بن بن عمران السرتی، مکنی به ابوحفض. وی فقیهی فاضل و زاهد و در فضل ودینداری ضرب المثل بود. به سال 194 هجری قمری متولد شد و به سال 281 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن عبدالله بن احمد قرطبی قیروانی، مکنی به ابوطالب. به ادب و عربیت و تاریخ معرفتی داشت. او را شعری است و تاریخی تصنیف کرد. وی به سال 510 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا