- عباسی
- از نوادگان عباس،
برای مثال خلفای عباسی، در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، برابر با یک پنجاهم تومان، در دورۀ قاجار، واحد پول ایران، برابر با چهار شاهی یا دویست دینار(اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس)
معنی عباسی - جستجوی لغت در جدول جو
- عباسی
- کبود از رنگ ها، نام گونه ای پرشیان (سکه) درایران، خوش دلکش منسوب به عباس، واحد پول که در زمان شاه عباس بزرگ ایجاد شد، وزن رسمی آن معادل یک مثقال یا 64، 4 گرم بود و یک تومان آن معادل 50 عباسی بود. عباسی را از ذوب سکه های دیگر با طلای خالص ضرب می کردند. عباسی نقره در اغلب شهرهای بزرگ ایران ضرب می شد ولی وزن آن ها مساوی نبود. در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی هر عباسی نقره معادل 84 گندم وزن داشت. در اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی یک عباسی معادل دو صد دینار یا چهار شاهی بود
- عباسی
- واحد پول رایج در زمان شاه عباس بزرگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرتور خانه
از نام های تازی برای زنان
جمع عبری، زنان اشک ریز چشمان پراشک
اخم و تخم بسیار ترشرویی اخمویی
سرین پوش برای چارپا
عمل و شغل عکاس. یا فن عکاسی. عکس برداری، مغازه عکاسی
Photographic
Sullenness
фотографический
угрюмость
Missmut
fotografisch
фотографічний
похмурість
ponurość
fotograficzny
mau humor
fotográfico
cupezza
fotográfico
bouderie
photographique
fotografico
fotografisch
somberheid
उदासी
फोटोग्राफिक
kemurungan
fotografi
تجهّمٌ
فوتوغرافيٌّ