- عبادت
- شنومن شنایش نیایش ستایش، بند گی پرستش کردن بندگی کردن، طاعت کردن خدای را، پرستش، طاعت خدار را جمع عبادات
معنی عبادت - جستجوی لغت در جدول جو
- عبادت ((عِ دَ))
- بندگی کردن و پرستیدن خدا، پرستش، بندگی
- عبادت
- Adoration
- عبادت
- обожание
- عبادت
- Anbetung
- عبادت
- поклоніння
- عبادت
- uwielbienie
- عبادت
- adoração
- عبادت
- adoración
- عبادت
- adoration
- عبادت
- adorazione
- عبادت
- aanbidding
- عبادت
- pemujaan
- عبادت
- عبادةٌ
- عبادت
- הערצה
- عبادت
- tapınma
- عبادت
- การสักการะ
- عبادت
- عبادت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هلاک کردن، هلاک شدن
گزاره
هلاک کردن، نابود ساختن
به دیدن بیمار رفتن، به احوال پرسی مریض رفتن
عبودیت، بندگی کردن، پرستش کردن، چاکری و خدمتگزاری کردن، خدمت
گولیدن گول گردیدن
تفسیر و تاویل، شرح، بیان و تعبیر کردن، طرز بیان، طریقه ادای سخن
جمع عباده، نیایش ها ستایش ها جمع عبادت پرستشها
بند گی، خاکساری بندگی پرستش خدمت، طاعت، خضوع ذلت، پرستش حق برای بزرگداشت او و بیم و شرم از او و دوستی او و آن برتر از عبودیت و بالاتر از عبادت است. بندگی پرستش خدمت، طاعت، خضوع ذلت، پرستش حق برای بزرگداشت او و بیم و شرم از او و دوستی او و آن برتر از عبودیت و بالاتر از عبادت است
رفتن به احوال پرسی بیمار