- عاهرات (هَِ)
جمع واژۀ عاهره
معنی عاهرات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پیروز، فاتح، ایزد پیروزی درآئین زردشت، لقب برخی از پادشاهان ساسانی، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد
عاهت ها، چیزهایی که چیزی را تباه ها و فاسد می کند، آفت ها، بلاها، جمع واژۀ عاهت
شاخه ای از زبان سانسکریت که در جنوب هندوستان متداول است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، زبانی است ’هند و آریائی’ که در نواحی بمبئی متداول است، (از لاروس)
آفتهاو سختیها، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
(اَ هََ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ اهره. به معنی حال نیکو و هیئت و متاع خانه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به اهره شود، سبک شدن، ستیهیدن در سخن، بسیار گفتن، بدروغ گریستن بر کسی، روان شدن آب و اشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
جمع سائره، گردندگان ستارگان گردنده جمع سایره، سیارات ستارگان گردنده
جمع راهبه، هیرسایان مونث راهب زن ترسای پارسا و گوشه نشین جمع راهبات
مونث عاشر، آیه دهم از ده آیه قرآن جمع عواشر و اعشار، نصیب قمار و جز آن
جمع عاهه، سختی ها گزند ها آسیب ها تباهی ها جمع عاهه آفتها سختی ها
