جدول جو
جدول جو

معنی عانات - جستجوی لغت در جدول جو

عانات
جمع واژۀ عانه، رجوع به عانه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در بدیع تکرار حرفی پیش از حرف روی یا حرف دیگر قافیه که اگر از آن صرف نظر کنند عیب و نقصی در شعر پیدا نمی شود، برای مثال چشم بدت دور ای بدیع شمایل / یار من شمع جمع و شاه قبایل ی جلوه کنان می روی و بازمی آیی / سرو نباشد بدین صفت متمایل (سعدی۲ - ۴۷۹)، که در آن «ی» ماقبل لام را الزام کرده است، رنجانیدن، به رنج انداختن، کسی را در کار دشوار افکندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاهات
تصویر عاهات
عاهت ها، چیزهایی که چیزی را تباه ها و فاسد می کند، آفت ها، بلاها، جمع واژۀ عاهت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معانات
تصویر معانات
سختی کشیدن، رنج دیدن، کشمکش داشتن، رنجاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادات
تصویر عادات
عادت ها، خلق ها و خوی ها، اعتیاد مثلاً عادت به مصرف الکل، کارهایی که انسان به آن خو می گیرد و در وقت معیّن انجام می دهد، جمع واژۀ عادت
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
جمع واژۀ اعانه. رجوع به اعانه و اعانت و اعانه و اعانت جستن و اعانت کردن شود.
لغت نامه دهخدا
(طَ)
رنج کشیدن. رنج چیزی کشیدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نطاق طاقت از مقاسات آن بلا و معانات آن عنا تنگ آمد. (ترجمه تاریخ یمینی). لشکر او به مقاسات اسفار و معانات اخطار متبرم گشته. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 233). و تاریخ آن است که مرد عاقل بی معانات تجارب مجرب شود. (جهانگشای جوینی). رجوع به معاناه شود.
- معانات کشیدن، رنج بردن: چون زیادتی همت، بر تحصیل آن داشتند در اتمام آن مقاسات و معانات کشیدند. (تاریخ قم ص 12).
، ملابسه. پرداختن به چیزی عنایت و توجه کردن به چیزی: از شام تا فلق و از بام تا شفق به معاطات کؤوس مدام و معانات پری چهرگان خوش اندام اشتغال داشتند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 209). و رجوع معاناه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اعنات
تصویر اعنات
رنجانیدن، دشوار انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عادات
تصویر عادات
خوی ها آیین ها جمع عادت خوییها اخلاق، رسوم رسمها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عاهه، سختی ها گزند ها آسیب ها تباهی ها جمع عاهه آفتها سختی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معانات
تصویر معانات
رنج چیزی کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعنات
تصویر اعنات
((اِ))
رنجانیدن، به رنج انداختن، کسی را در کاری دشوار افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عادات
تصویر عادات
جمع عادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عادات
تصویر عادات
Habits
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عادات
تصویر عادات
habitudes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عادات
تصویر عادات
alışkanlıklar
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عادات
تصویر عادات
习惯
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عادات
تصویر عادات
習慣
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عادات
تصویر عادات
عادات
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عادات
تصویر عادات
tabia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عادات
تصویر عادات
นิสัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عادات
تصویر عادات
অভ্যাস
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عادات
تصویر عادات
습관
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عادات
تصویر عادات
הרגלים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عادات
تصویر عادات
nawyki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عادات
تصویر عادات
kebiasaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عادات
تصویر عادات
आदतें
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عادات
تصویر عادات
gewoonten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عادات
تصویر عادات
abitudini
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عادات
تصویر عادات
hábitos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عادات
تصویر عادات
hábitos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عادات
تصویر عادات
звички
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عادات
تصویر عادات
Gewohnheiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عادات
تصویر عادات
привычки
دیکشنری فارسی به روسی
عادات
دیکشنری اردو به فارسی