- عامیانه
- تودگانه
معنی عامیانه - جستجوی لغت در جدول جو
- عامیانه
- آنچه به وسیلۀ مردم عادی استفاده می شود، غیرعلمی، عوامانه مانند عوام، به روش مردم عادی،
برای مثال عامیانه چه ملامت می کنی / بخل بر خوان خداوند غنی (مولوی - ۷۹۸)
- عامیانه
- منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه
- عامیانه ((نِ))
- مانند عوام و مردم بی سواد
- عامیانه
- Colloquial
- عامیانه
- разговорный
- عامیانه
- umgangssprachlich
- عامیانه
- розмовний
- عامیانه
- potoczny
- عامیانه
- coloquial
- عامیانه
- coloquial
- عامیانه
- familier
- عامیانه
- colloquiale
- عامیانه
- informeel
- عامیانه
- सामान्य
- عامیانه
- sehari-hari
- عامیانه
- عاميٌّ
- عامیانه
- halk dilinde
- عامیانه
- ya kila siku
- عامیانه
- ภาษาพูด
- عامیانه
- প্রচলিত
- عامیانه
- روزمرہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سراپرده خیمه
سایه بان، چتر، سراپرده
Willfully
умышленно
absichtlich
навмисно
celowo
deliberadamente
deliberadamente