خردمندانه. زیرکانه. (ناظم الاطباء). بمانند عاقلان. عاقل وار: دیوانه... آغاز سخن عاقلانه کرد چنانکه مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. (نوروزنامه)
خردمندانه. زیرکانه. (ناظم الاطباء). بمانند عاقلان. عاقل وار: دیوانه... آغاز سخن عاقلانه کرد چنانکه مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. (نوروزنامه)
دانا یانه هشیارانه بخردانه همچون عاقلان خردمندانه: دیوانه ... آغاز سخن عاقلانه کرد چنان که مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. خردمندانه، زیرکانه، عاقل وار
دانا یانه هشیارانه بخردانه همچون عاقلان خردمندانه: دیوانه ... آغاز سخن عاقلانه کرد چنان که مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی. خردمندانه، زیرکانه، عاقل وار