ظاهراً مصحف از ناطوس است که بگفتۀ دسلان، منظور آناطولی است و وی بنقل از ادریسی مینویسد این کلمه بمعنی خاور است، (از حاشیۀ مقدمۀ ابن خلدون ترجمه پروین گنابادی ج 1 ص 141) و رجوع به ناطوس شود
ظاهراً مصحف از ناطوس است که بگفتۀ دسلان، منظور آناطولی است و وی بنقل از ادریسی مینویسد این کلمه بمعنی خاور است، (از حاشیۀ مقدمۀ ابن خلدون ترجمه پروین گنابادی ج 1 ص 141) و رجوع به ناطوس شود
به عبری مواشی خدا، پسر برذلی که میرآب دختر شاول را که قبل از این بدارد وعده شده بود به حبالۀ نکاح خود درآورد و عدرئیل از وی پنج پسر داشت. اینان به جبعونیان تسلیم شدند تا به قصاص ظلمی که شاؤل جد ایشان به اهالی جبعونیان کرده بود در حضورخداوند کشته شوند. (قاموس کتاب مقدس) ، شوهر میرب دخت بکر شاؤل بود. (قاموس کتاب مقدس)
به عبری مواشی خدا، پسر برذلی که میرآب دختر شاول را که قبل از این بدارد وعده شده بود به حبالۀ نکاح خود درآورد و عدرئیل از وی پنج پسر داشت. اینان به جبعونیان تسلیم شدند تا به قصاص ظلمی که شاؤل جد ایشان به اهالی جبعونیان کرده بود در حضورخداوند کشته شوند. (قاموس کتاب مقدس) ، شوهر میرب دخت بکر شاؤل بود. (قاموس کتاب مقدس)
ماهی عظیمی است که کشتیها را میشکند، و دریانوردان آن را میشناسند و کهنۀ حیض را میگیرند و بر کشتی می آویزند تا فاطوس بگریزد، و بهمین سبب آن راحوت الحیض نیز گفته اند، (حیات الحیوان ج 2 ص 176)، آن را قاطوس، غاطوس، عاطوس، قیطس و فاغوس نیز آورده اند، و گمان میرود قاطوس با قاف درست تر باشد زیرا یونانی آن کته و کتس است و حرف کاف از نظر مخرج صوتی به قاف نزدیکتر است و در تبدیل و تعریب به قاف میتواند بدل شود نه به فاء، رجوع به حوت الحیض و قاطوس شود
ماهی عظیمی است که کشتیها را میشکند، و دریانوردان آن را میشناسند و کهنۀ حیض را میگیرند و بر کشتی می آویزند تا فاطوس بگریزد، و بهمین سبب آن راحوت الحیض نیز گفته اند، (حیات الحیوان ج 2 ص 176)، آن را قاطوس، غاطوس، عاطوس، قیطس و فاغوس نیز آورده اند، و گمان میرود قاطوس با قاف درست تر باشد زیرا یونانی آن کته و کتس است و حرف کاف از نظر مخرج صوتی به قاف نزدیکتر است و در تبدیل و تعریب به قاف میتواند بدل شود نه به فاء، رجوع به حوت الحیض و قاطوس شود
درختی است مانند درخت خیزران که در جزیره میروید. (منتهی الارب). نوعی درخت است شبیه به خیزران. (مخزن الادویه). درختی است چون خیزران، و گویند خود خیزران است، و گویند درختی است در الجزیره که شاخه های نرم دارد. (از اقرب الموارد) ، مهتر ترسایان در لغت رومیان. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
درختی است مانند درخت خیزران که در جزیره میروید. (منتهی الارب). نوعی درخت است شبیه به خیزران. (مخزن الادویه). درختی است چون خیزران، و گویند خود خیزران است، و گویند درختی است در الجزیره که شاخه های نرم دارد. (از اقرب الموارد) ، مهتر ترسایان در لغت رومیان. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
عطسه کننده، اللجم العطوس، مرگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دارویی باشد که عطسه آرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). داروهایی که در بینی دمند تا انسان را به عطسه وادارد. (از بحر الجواهر). دوائی که در بینی دمند تا عطسه آورد. (مخزن الادویه). انفیه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ج، عطوسات. رجوع به عطوسی شود
عطسه کننده، اللُجَم العطوس، مرگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دارویی باشد که عطسه آرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). داروهایی که در بینی دمند تا انسان را به عطسه وادارد. (از بحر الجواهر). دوائی که در بینی دمند تا عطسه آورد. (مخزن الادویه). انفیه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ج، عطوسات. رجوع به عطوسی شود
یونانی تازی گشته قطاس بنگرید به قطاس پستانداران عظیم ماهی شکل دریازی که به نام آب بازان نیز مشهورند. در اکثر مراجع بنام قطاس از آنها نام برده شده است. مهمترین آنها بالن ها و کاشالوت ها می باشند غاطوس غاطس قیطس قطاس
یونانی تازی گشته قطاس بنگرید به قطاس پستانداران عظیم ماهی شکل دریازی که به نام آب بازان نیز مشهورند. در اکثر مراجع بنام قطاس از آنها نام برده شده است. مهمترین آنها بالن ها و کاشالوت ها می باشند غاطوس غاطس قیطس قطاس