جدول جو
جدول جو

معنی ظؤری - جستجوی لغت در جدول جو

ظؤری
(ظُءْ را)
گاو مادۀ آزمند گشن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ظُ ئو رَ)
جمع واژۀ ظئر
لغت نامه دهخدا
(طُءْ ری ی)
طؤوی. گویند: ما بالدار طؤری، نیست در خانه کسی. (منتهی الارب). رجوع به طؤوی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَرْ ری)
نعت فاعلی از تأریه. سازندۀ آریه یعنی اخیه برای چهارپایان. آنکه اخیه می سازد برای چهارپایان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سازندۀ آتشدان برای آتش. (از منتهی الارب) ، برافروزنده و بسیار مشتعل سازندۀ آتش. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، ثابت گرداننده و استوارسازندۀ چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ظَ ئو)
ناقه ظؤر، ناقۀ مهربان بر بچۀ غیر. ناقه ای که بر آن پوست پرکاه کنند تا مهربانی کند. ج، اظاّر. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا