جمع واژۀ طالع و طالعه. (آنندراج) (غیاث) ، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: طوالع عبارت از درجۀ برابری است که به ازاء مطالع است چنانکه یاد کردیم، طوالع در اصطلاح صوفیه اول چیزی که پیداشود از تجلیات اسماء الهیه بر باطن بنده و آراسته گرداند اخلاق او را به نور باطن. کذا فی کشف اللغات
جَمعِ واژۀ طالع و طالعه. (آنندراج) (غیاث) ، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: طوالع عبارت از درجۀ برابری است که به ازاء مطالع است چنانکه یاد کردیم، طوالع در اصطلاح صوفیه اول چیزی که پیداشود از تجلیات اسماء الهیه بر باطن بنده و آراسته گرداند اخلاق او را به نور باطن. کذا فی کشف اللغات
نعت فاعلی از ظلع. ستور خمیده و لنگ، مرد مائل از حق و جز آن، مرد گنهکار و تهمت زده. مذکر و مؤنث در وی یکسان است، سگ لنگ، سگی که در شب خواب نکند، سگ مادۀ آزمند نر که سگان درپی او افتاده و نگذارند که خواب کند. سگ گشنخواه. - امثال: لاانام حتی ینام ظالع الکلاب، این مثل را درباره مردی گویند که از امور خود غافل نشود
نعت فاعلی از ظلع. ستور خمیده و لنگ، مرد مائل از حق و جز آن، مرد گنهکار و تهمت زده. مذکر و مؤنث در وی یکسان است، سگ لنگ، سگی که در شب خواب نکند، سگ مادۀ آزمند نر که سگان درپی او افتاده و نگذارند که خواب کند. سگ گشنخواه. - امثال: لاانام حتی ینام ظالع الکلاب، این مثل را درباره مردی گویند که از امور خود غافل نشود