جدول جو
جدول جو

معنی ظفاری - جستجوی لغت در جدول جو

ظفاری
(ظَ)
منسوب به ظفار.
- عود ظفاری یا جزع ظفاری، عود یا جزعی که از ظفار آرند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غفاری
تصویر غفاری
غفار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفاری
تصویر سفاری
سپاری، ساقه ای که خوشه بر سر آن قرار دارد، ساقۀ گندم یا جو، خوشه
فرهنگ فارسی عمید
(حَفْ فا)
شغل حفار. عمل حفار، قنائی. چاه کنی، شغل آنکه زمینهای منخسفه یا مخروبۀ باستانی را برای یافتن اشیاء عتیقه کند. تیله کنی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کُفْ فا ری ی)
بزرگ گوش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَفْ فایَ)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مشیز شهرستان سیرجان، و در 8هزارگزی جنوب مشیز سر راه مالرو قلعه سنگ مشیز واقع است. و 6 تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
حکم بن عمرو بن مجدع. او صحابی است. از طرف معاویه عامل خراسان شد و در مرو اقامت کرد. پس از مدتی درباره امری موردعتاب قرار گرفت. معاویه عامل دیگری به خراسان فرستاد و ’حکم’ را حبس و مقید کرد تا در زندان درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 266). رجوع به انساب سمعانی شود
قاضی احمد بن محمد. او راست: تاریخ نگارستان مؤلف به سال 959 هجری قمری این کتاب از کتب مشهور و شامل حکایات تاریخی است و به سال 1275 هجری قمری در بمبئی به چاپ رسیده است. (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 965). رجوع به احمد بن محمد شود
لغت نامه دهخدا
(غِ ری ی)
منسوب به قبیلۀ غفار. (از انساب سمعانی ورق 410 ب) ، منسوب به آنکه از نسل ابوذر جندب بن جناده باشد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ظَ ری ی)
جمع واژۀ ظهری ّ. شتران آماده جهت حاجت
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ساق خوشۀ گندم یعنی علفی که بخوشۀ گندم پیوسته است و میان آن مجوف میباشدو آن را به عربی جل ّ خوانند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غفاری
تصویر غفاری
عمل غفار آمرزگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
کولیدن کاویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاری
تصویر سفاری
((س))
سپاری، ساق خوشه گندم، جل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
حفرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
Excavation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
excavation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
wykop
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
uchimbaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
раскопки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
Ausgrabung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
розкопки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
کھدائی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
খনন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
발굴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
挖掘
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
発掘
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
חפירה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
खुदाई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
penggalian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
opgraving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
excavación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
escavazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
escavação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
การขุด
دیکشنری فارسی به تایلندی