جدول جو
جدول جو

معنی ظر - جستجوی لغت در جدول جو

ظر
سنگ سنگ تیز، آتشزنه ژند (چخماق) بنگرید به ظر
تصویری از ظر
تصویر ظر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظریفه
تصویر ظریفه
(دخترانه)
نکته سنج، نکته دان، مؤنث ظریف، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ظریف
تصویر ظریف
(دخترانه)
نکته سنج، نکته دان، دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ظریف
تصویر ظریف
شکننده، مویین، نرم، زیبا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظرفیت
تصویر ظرفیت
گنجایش، گنجانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظرف
تصویر ظرف
آوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظرافت
تصویر ظرافت
تیزنگری، خوشایندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظرف شویی
تصویر ظرف شویی
شستشوی ظرف ها، شستن ظرف، ماشینی که ظرف های آشپزخانه در آن شسته می شود، جای مخصوصی در آشپزخانه که در آن ظرف می شویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرف لعاب دار
تصویر ظرف لعاب دار
ظرفی که آن را لعاب داده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرافت
تصویر ظرافت
زیبایی، کنایه از نکته سنجی، خوش طبعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظریفانه
تصویر ظریفانه
باظرافت مانند ظریفان، بازیرکی و خوش طبعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظریفی
تصویر ظریفی
ظریف بودن، کنایه از خوش طبع و شیرین گفتار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرف زمان
تصویر ظرف زمان
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می کند، اسم زمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظروف
تصویر ظروف
ظریف ها، نکته سنج ها، خوش طبع ها، کنایه از شیرین گفتارها، لطیفه گوها، کنایه از زیباها، خوشگل ها، خوش هیکل ها، دارای ظرافت ها، جمع واژۀ ظریف
ظرف ها، وسیله های مقعر و فرورفته که برای پختن و خوردن غذا و نگهداری برخی چیزها کاربرد دارد مانند بشقاب، لیوان، قابلمه و ماهی تابه، جمع واژۀ ظرف
ظروف مرتبطه: در علم فیزیک ظروفی که توسط مجرایی به همدیگر متصل باشند به طوری که هرگاه در یکی از آن ها مایعی بریزند به ظرف های دیگر هم داخل شود و در همۀ آن ها به یک سطح افقی قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرفیت
تصویر ظرفیت
گنجایش، وسع، کنایه از استعداد، قابلیت، اندازه، میزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظریف
تصویر ظریف
نکته سنج، خوش طبع، کنایه از شیرین گفتار، لطیفه گو، کنایه از زیبا، خوشگل، خوش هیکل، دارای ظرافت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرایف
تصویر ظرایف
ظریف ها، نکته سنج ها، خوش طبع ها، کنایه از شیرین گفتارها، لطیفه گوها، کنایه از زیباها، خوشگل ها، خوش هیکل ها، دارای ظرافت ها، جمع واژۀ ظریف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظروف مرتبطه
تصویر ظروف مرتبطه
در علم فیزیک ظروفی که توسط مجرایی به همدیگر متصل باشند به طوری که هرگاه در یکی از آن ها مایعی بریزند به ظرف های دیگر هم داخل شود و در همۀ آن ها به یک سطح افقی قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظرف مکان
تصویر ظرف مکان
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر مکان وقوع و استقرار چیزی می کند، اسم مکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظریفه
تصویر ظریفه
ظریف، نکته سنج، خوش طبع، شیرین گفتار، لطیفه گو، زیبا، خوشگل، خوش هیکل، دارای ظرافت
فرهنگ فارسی عمید
جمع ظربان راسوها. توضیح در فارسی مفرد استعمال شده. راسو راسو انگور خوار از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظربا
تصویر ظربا
جمع ظربان راسوها. توضیح در فارسی مفرد استعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرب
تصویر ظرب
چفسیدن دوسیدن پشته، سنگ برآمده، تیزی سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرائف
تصویر ظرائف
جمع ظریفه، درمکان تاژان مونث ظریف جمع ظرایف (ظرائف) و ظریفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرایف
تصویر ظرایف
مونث ظریف جمع ظرایف (ظرائف) و ظریفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرافون
تصویر ظرافون
جمع ظراف، زیرکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرافت و مسخرگی
تصویر ظرافت و مسخرگی
تتر بو تتره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرافت و مزاح
تصویر ظرافت و مزاح
گنگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرافت کردن
تصویر ظرافت کردن
بتکلف زیرکی نمودن، زیرک نمایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرافت
تصویر ظرافت
زیرکی، تیزدلشدن
فرهنگ لغت هوشیار
زیرک خرده دان، جمع ظریف، زیرکان خرده سنجان زیرک دانا داننده خرده سنج بسیار دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظراب
تصویر ظراب
جمع ظرب، پشته ها کوه های خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظریل
تصویر ظریل
راسوی امریکایی از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظریفی
تصویر ظریفی
ظریف بودن ظرافت. زیرکی نازکی تنکی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث ظریف جمع ظرایف (ظرائف) و ظریفات. مونث ظریف بنگرید به ظریف و درمک
فرهنگ لغت هوشیار