جدول جو
جدول جو

معنی طیسع - جستجوی لغت در جدول جو

طیسع(طَ سَ)
جای فراخ، مرد آزمند. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
مرد شوخ چشم بی غیرت، مرد حریص بی خیر. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ سَ)
آب بسیار. طیسل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ)
شتر مادۀ سطبر یا بسیار نشخوارکننده. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(طَ سِ)
مرد شوخ چشم، بی غیرت، حریص بی خیر. طسیع مثله فی الکل. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حِ بَ)
آرامش کردن با زن، رفتن درشهرها. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به طزع شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
شوخ چشم شدن، بی غیرت گردیدن بر زنان، آزمند شدن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یِ)
طائع. فرمانبردار، خواهان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
فرمانبرداری کردن. طوع. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به طوع شود
لغت نامه دهخدا
بندر طیس، از بنادر قدیم و معتبر بوده است (در بلوچستان) و بمرور دهور خراب و معدوم الاثر شده بود. در سنۀ 1282 هجری قمری از خوانین مکران به وکیل الملک مرحوم اطلاع دادند که چنین بندری در لب دریا واقع است، وکیل الملک این بنده را در فصل تابستان در عین شدت و حرارت هوا بطور چاپاری روانه نمودند. عاجلاً به مکران رفته، میر عبداﷲخان ضابط مکران را به اتفاق خود برده، همان محل را دیده، به اجازۀ مرحوم وکیل الملک محض تصرف دولت روزافزون قلعۀ مختصری بنا نموده و بیست خانوار هم از اهالی دشت در آن جا سکنا داده شد که از دست اندازی و تطاول اغیار محفوظباشد، و سکنۀ مزبور هنوز در آن جا متوقفند، و چون بندر مزبور در واقع بهتر و شایسته تر از چاه بهار است ومرتع هم دارد، برحسب امر و اجازۀ اولیاء دولت علّیه، وکیل الملک غیر از قلعۀ سابق، قلعه ای محکم و عمارات خوب و مرغوب از نو بنا گذاشته اند بمباشری میرزا محمدحسین کرمانی ساخته شده، و در هذه السنه (1294 هجری قمری) که این بنده بسیاحت بلوچستان مأمور بود، مخصوصاً یک روز در آن جا توقف کرده سیر قلعه و تعمیرات آن جا را کرد، بسیار قلعۀ خوبیست، و یک سمت بدنۀ قلعه وصل بدریاست، قدری ناتمامی دارد که بنا و عمله در میان آن مشغول کارند، من بعد آبادی آن جا بهتر و جمعیتش افزونتر خواهد شد. آب آن جا نیز از چاه است لکن شیرین تر و گواراتر از چاه بهار است. دیوار بزرگی از سمت دریا کشیده اند برای بارانداز و غیره. حصن معتبری است، و اصل قلعۀ نو در روی تپۀ مرتفعی ساخته شده، از قبیل اشجار که در چاه بهار هست قلیلی هم در اینجا پیدامی شود. (مرآت البلدان ج 1 ص 279). جائی نزدیک چاه بهار. و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است: دهی از دهستان کنارک شهرستان چاه بهار در 8 هزارگزی شمال چاه بهارکنار شوسۀ چاه بهار به ایرانشهر. کوهستانی گرمسیر مالاریائی با350 تن سکنه. آب آن از چاه و باران. محصول آنجا غلات و خرما و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن شوسه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ سَ)
صاحب سجلماسه از خاندان مدرار که عبیدالله مهدی امام و پیشوای علویان افریقا یا مؤسس سلسلۀعبیدیان را به امر خلیفۀ عباسی زندانی کرد. رجوع به مقدمۀ ابن خلدون ص 11 و کامل ابن اثیر ج 8 ص 18 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طسیع
تصویر طسیع
بنگرید به طسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیسه
تصویر طیسه
پارسی است تیسه بستر بالین
فرهنگ لغت هوشیار
گای گادن، شهر گردی کشخان (دیوث)، بی چشم و رو: مرد، شوخ چشم، آزور (حریص) کشخانی، آزمندی، شوخ چشمی بنگرید به طسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیس
تصویر طیس
بسیار فراوان چون خاک و خاشاک و مور و پشه
فرهنگ لغت هوشیار