جدول جو
جدول جو

معنی طیبین - جستجوی لغت در جدول جو

طیبین
طیّب ها، پاک ها، پاکیزه ها، نیکوها، حلال ها و رواها، جمع واژۀ طیّب
تصویری از طیبین
تصویر طیبین
فرهنگ فارسی عمید
طیبین(طَیْ یِ)
جمع واژۀ طیب (در حال نصب و جرّ). رجوع به طیب شود
لغت نامه دهخدا
طیبین(طَ)
نام کوهی است در شام. قلقشندی آرد: و در کوه معروف به طیبین شام فرقه ای از قبیلۀ همدانست. (صبح الاعشی ج 1 ص 328)
لغت نامه دهخدا
طیبین
پاک پاکیزه طاهر، خوب نیکو، حلال روا، خوشبوی معطر
تصویری از طیبین
تصویر طیبین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
از کلمه اسپانیائی توپو. موش کور. ج، طوابین. (دزی ج 2 ص 66)
لغت نامه دهخدا
از قرای جوف است در مصر بین بلبیس و قاهره، (از معجم البلدان)، دهی است نزدیک قاهره، (منتهی الارب)،
- شیبین القناطر، شهری است در قلیوب بمصر و اکنون به شبین القناطر معروف است، (تاج ص 78)
لغت نامه دهخدا
(ذَ بَ)
موضعی است در شعر نابغه به رضافه
لغت نامه دهخدا
نسبتی است که به مقیمان شهر طیب که بین واسطو کورۀ اهواز واقع شده، میدهند، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
بهشت به لغت هندی، (منتهی الارب)، طوبی ̍
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یِ یِ سَ حَدْ دی)
ناحیۀ ایل طیبی، از ایلات لیراوی کوه و در شماره نزدیک به دوهزار خانوار باشند و بر چندین تیره قسمت شده اند: اولاد تاج طیب، تاحسین شاهی، تارضائی، تاعین علی، تاماولی، تامرادی، تاویسی، چارگاهی، خواجه دزکی، سل شهر وسماعیلی، عالی طیب، قنبری، گرائی، گیوه چرمی ناصرطبیب. و این جماعت چندین محل از بلاد شاپور و ناحیۀ رون را تصرف کرده بنام ناحیۀ طیبی شهرت داده اند. و این ناحیۀ طیبی میانۀ شمال و مشرق بهبهان است. در ازای آن از سه گنبدان تا قلعۀ رئیسی هشت فرسخ پهنای آن، از قریۀ ترو تا المان شش فرسخ و قشلاق زمستانۀ ایل طیبی در محال بلاد شاپور است و ییلاق آنها از محال رون است. کشت و زرع آنها در بلاد شاپور گندم و جو و پنبه و برنج و کنجد. آبش از رودخانه و چشمه است و قصبۀ این ناحیه لنده است. ده فرسخ از بلدۀ بهبهان و پنج فرسخ از قصبۀ ده دشت دور است. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یِ)
نسبتی است که به اولاد ابوطیبه عیسی بن سلیمان یکی از محدثین که از امام جعفر صادق علیه السلام و از کرزبن وبره و سلیمان اعمش روایت دارد، داده شده است و خانوادۀ طیبی عموماً در جرجان مقیم و در آنجا دارای ضیاع و عقار بسیار میباشند. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یِ)
یکی از طوایف ایل قشقائی فارس که مرکب از 250 خانوار است و در حوالی سمیرم مسکن دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طوبین
تصویر طوبین
لاتینی تازی گشته موش کور زیر زمینی کور موش
فرهنگ لغت هوشیار