جدول جو
جدول جو

معنی طیاهیج - جستجوی لغت در جدول جو

طیاهیج(طَ)
جمع واژۀ طیهوج. (مهذب الاسماء) (دهار). تیهو. رجوع به تیهو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طیهوج
تصویر طیهوج
(پسرانه)
معرب از فارسی، تیهو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طیهوج
تصویر طیهوج
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، فرفور، نموسک، نموشک، سرخ بال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
تیرگی، تاری، تاریکی، مقابل سفیدی، سیاه بودن
سیاهی لشکر: گروهی از مردم که برای نمایاندن کثرت و انبوهی لشکر جمع شوند و به کار جنگ نیایند، کنایه از اشخاص بی خاصیت
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
جمع واژۀ عیهران. رجوع به عیهران شود
لغت نامه دهخدا
نام زنی است که خالد بن ولید نهری از وی به مصالحه گرفت
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منهاج، به معنی راه پیدا و گشاده. (آنندراج). جمع واژۀ منهاج. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ یْ یا هََ یْ یا)
کلمه ای است که بدان زجر کنند. (منتهی الارب). از اسماء افعال است به معنی بشتاب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
و دبابیج، جمع واژۀ دیباج و صورت دوم بنابر آن است که ریشه کلمه مشدد باشد مانند دنانیر. (از منتهی الارب). و نیز رجوع به الجماهر ص 69 و دیباج شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عیهوم. رجوع به عیهوم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عماهج. رجوع به عماهج شود، جمع واژۀ عمهوج. رجوع به عمهوج شود
لغت نامه دهخدا
(طَیْ یا ری یَ)
فرقه ای از غالیۀ تناسخیه که قائل بتناسخ و منسوب بجعفر بن ابیطالب عم پیمبر اکرم صلواه الله و سلامه علیه میباشد. (مفاتیح خوارزمی ص 19)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جمع واژۀ طیفور: و بین ایدیهن طیافیر الذهب و الفضه مملوه بحب الملوک. (رحلۀ ابن بطوطه). و رجوع به طیفور شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جمع واژۀ طسوج
لغت نامه دهخدا
(اَ)
انواع مختلفه از سیر و رفتار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
سیاه بودن سواد مقابل سفیدی، تیرگی تاری مقابل سفیدی، تاریکی ظلمت مقابل روشنی روشنایی، مرکب دوده، کلف لکه: سیاهی ماه. (کلف قمر) یا از سفیدی ماست تا سیاهی زغال. همه چیز کل اشیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طساسیج
تصویر طساسیج
جمع طسوج، از ریشه پارسی تسوها بنگرید به طسوج کرانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیابیج
تصویر دیابیج
جمع دیباج، از ریشه پارس دیباها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباهج
تصویر طباهج
پارسی تازی گشته تباهه تباهچه کباب شامی گوشت در روغن سرخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیهوج
تصویر طیهوج
پارسی تازی گشته تیهو از پرندگان تیهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاری
تصویر طیاری
تریاک مالی تریاک مالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاری
تصویر طیاری
((طَ یّ))
تریاک مالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
منسوب به سیاه، وضعیت و کیفیت سیاه بودن، تاریکی، چیز تیره و نامشخص که معمولاً به علت دوری تشخیص آن دشوار است، لشکر گروهی از مردم که تنها برای نمایش انبوهی و بسیاری جمعیت به کار گرفته می شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
Blackness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
Vegetative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
vegetativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
чернота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
Schwärze
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
vegetativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
roślinny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
чорність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
растительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
czarność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گیاهی
تصویر گیاهی
рослинний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیاهی
تصویر سیاهی
黑暗
دیکشنری فارسی به چینی