- طویت
نیت، ضمیر، خاطر، اندیشه، باطن شخص، راز
معنی طویت - جستجوی لغت در جدول جو
- طویت(طَ وی یَ)
راز. (منتهی الارب). اندیشه. (دهار) (دستوراللغه). نیت. ضمیر. (منتخب اللغات). دل. (مهذب الاسماء). درون: وجوه لشکر و اعیان و حشم را بخواند و گفت شما عادت من در خلوص عبودیت و صفای عقیدت و طویت و یکدلی و مناصحت و عرفان حق نعمت این پادشاه شناخته اید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 81) ، قصد. (منتهی الارب) ، چاه. (منتخب اللغات). چاه برآورده از سنگ. (منتهی الارب) ، پیچیدگی. (غیاث) (آنندراج)
- طویت
راز، اندیشه، دل، درون
- طویت((طَ یَّ))
نیت، اندیشه، راز، باطن
- طویت
اندیشه، قصد، مافی الضمیر، نیت، باطن، درون، دل، ضمیر، راز، سر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه از نام، نام خانوادگی، نام پدر و ویژگی های دیگر که شخص بدان ها شناخته می شود، حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات، هستی، وجود
دراز، بلند، کشیده، در علوم ادبی در علم عروض بحری بر وزن فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن
دوات، ظرف کوچکی که در آن مرکب یا جوهر می ریزند برای نوشتن، مرکب دان، دویت
فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
قطعه موسیقی که شامل چند نمایشنامه است، آپارتمان کوچکی که کلیه امکانات رفاهی را در خود جای داده است، سراچه (واژه فرهنگستان)
