- طومار
- مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، تومار، طامور
معنی طومار - جستجوی لغت در جدول جو
- طومار
- نامه، دفتر، صحیفه، لوله کاغذی
- طومار
- نامه، دفتر، نوشته دراز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرورتکیک آنچه وابسته به فرورتک است، روشن آشکار دبیره خوانا منسوب به طومار، خط و قلم جلی مقابل غباری
دفتر اعمال شخصی در روز قیامت، نوشته باند و طولانی
رازیانه بادیان از گیاهان
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، طامور
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
تومان
اندازه، برابر
یونانی تازی گشته فرورتک فرنامه نامه دراز فرورده فرورتک نویس فرورده نویس، شمارگر همارنویس
حساب نویس