گفتن و ناکردن، بسوی خود خواندن بز را برای دوشیدن، طرطرهالقطا، آواز قطا. (منتهی الارب). آواز مرغ سنگخوار، بلند کردن دم، توده کردن. جمع کردن. (دزی ج 2 ص 36)
گفتن و ناکردن، بسوی خود خواندن بز را برای دوشیدن، طرطرهُالقطا، آواز قطا. (منتهی الارب). آواز مرغ سنگخوار، بلند کردن دم، توده کردن. جمع کردن. (دزی ج 2 ص 36)
دهی از دهستان جمیل آباد بخش بافت شهرستان سیرجان. در 8 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان. کوهستانی، سردسیر با 93 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و حبوبات و تریاک. شغل اهالی آنجا زراعت. راه آن مالرو است. ساکنین ازطایفۀ افشار هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان جمیل آباد بخش بافت شهرستان سیرجان. در 8 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان. کوهستانی، سردسیر با 93 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و حبوبات و تریاک. شغل اهالی آنجا زراعت. راه آن مالرو است. ساکنین ازطایفۀ افشار هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
بیش. بیخی باشد مانند ماه پروین گویند با ماه پروین یک جا روید لیکن سم قاتل است. (برهان) (آنندراج). نام گیاهی که سم الساعه است و تریاق آن انتله است که با وی در یک جا روید. (ابن البیطار در کلمه انطلۀ سوداء). به لغت اندلس گیاهی است که نزدیک انتله میروید مانند بیش که با جدوار میروید و آن بیش اندلسی است و سم است و انتله تریاق. (تحفۀ حکیم مؤمن)
بیش. بیخی باشد مانند ماه پروین گویند با ماه پروین یک جا روید لیکن سم قاتل است. (برهان) (آنندراج). نام گیاهی که سم الساعه است و تریاق آن انتله است که با وی در یک جا روید. (ابن البیطار در کلمه انطلۀ سوداء). به لغت اندلس گیاهی است که نزدیک انتله میروید مانند بیش که با جدوار میروید و آن بیش اندلسی است و سم است و انتله تریاق. (تحفۀ حکیم مؤمن)
دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک در 30 هزارگزی شمال باختری آستانه سر راه شوسۀ اراک به ملایر. کوهستانی و سردسیر با 1366 تن سکنه. آب آن از رود خانه نهرمیان. محصولات آنجا غلات و بنشن و چغندرقند و انگور و میوه و قلمستان. شغل اهالی آنجا زراعت و قالیچه بافی. راه آن اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک در 30 هزارگزی شمال باختری آستانه سر راه شوسۀ اراک به ملایر. کوهستانی و سردسیر با 1366 تن سکنه. آب آن از رود خانه نهرمیان. محصولات آنجا غلات و بنشن و چغندرقند و انگور و میوه و قلمستان. شغل اهالی آنجا زراعت و قالیچه بافی. راه آن اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)