جدول جو
جدول جو

معنی طوطرفع - جستجوی لغت در جدول جو

طوطرفع
به سریانی تودری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ طَ رَ)
بین اثنین و جانبین و از دو کنار. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح جانورشناسی) هر گاه سطحی در طول بدن و در وسط سطح پشتی و شکمی بگذرانیم حیوان را به دو بخش کاملاً قرینه (راست و چپ) تقسیم نماییم به قسمی که اندام یک طرف عیناً در طرف دیگر تکرار شود این نوع قرینه را دوطرفی و جانورانی را که قرینۀ دوطرفی دارند آرتیوزوئر گویند. (از جانورشناسی عمومی فاطمی ج 1 ص 195)
لغت نامه دهخدا
(دُ طَ رَ فَ / فِ)
که دارای دو سو و جهت و جانب است. (یادداشت مؤلف). دوسویه: خیابان دوطرفه، که عبور و مرور وسایط نقلیه از دو سوی آن آزاد است، مقابل یک طرفه
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
افکندن پی یکدیگر. گویند: طوطرنی طوطرهً، یعنی افکند مرا مرّهً بعد اخری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ رِ)
جمع واژۀ طارف، چشمها، گویند: لاتراه الطوارف. (منتهی الارب). چشمان. (منتخب اللغات) ، دد که برباید شکار را، خیمه و خرگاه دامنها درواکرده جهت نگریستن ماوراء آن. (منتهی الارب). خیمه که دامن او برداشته شود تا بیرون نظر کرده شود. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
حبهالخضراست. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
جمع طارف، نو یافته ها به گونه رمن چشم ها نوآوری ها هوشساخته ها جمع طارف، چشمها، ددان که شکار را بربایند، خیمه ها و خرگاههای دامن وا کرده جهت نگریستن ماورا آن
فرهنگ لغت هوشیار
فرمان بردن گردن نهادن، پر گیاهی در چراگاه، رام فرمان برنده، خواهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوارف
تصویر طوارف
((طَ رِ))
جمع طارف، چشم ها، خیمه ها و خرگاه های دامن واکرده جهت نگریستن ماوراء آن، ددان که شکار را بربایند
فرهنگ فارسی معین