جدول جو
جدول جو

معنی طوسیس - جستجوی لغت در جدول جو

طوسیس
به قول مؤلف حاوی فقاح اذخر است، فقاح اذخر، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طوسی
تصویر طوسی
از مردم طوس، برای مثال فردوسی طوسی، اسدی طوسی، خواجه نظام الملک طوسی، (صفت نسبی، اسم) رنگ سبز که به سفیدی زند، خاکستری، نوعی شال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوسیس
تصویر سوسیس
نوعی خوراک که از گوشت چرخ کرده، ادویه و مواد دیگر تهیه شده و داخل پوشش پلاستیکی به شکل استوانه عرضه می شود
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
جمع واژۀ طس ّ. رجوع به طس شود
لغت نامه دهخدا
نوعی از شال، پتو و برک غلاف کمان هم گویند:
صلیب همه کافران سوختم
که طوسی بدین رشته دردوختم،
نظام قاری (دیوان البسه ص 194)،
، غلاف کمان: به اسم مسمای اوکمان طوسی پوش و زره داودی بعشق زیور حلقه در گوش (؟)، نظام قاری، (دیوان البسه ص 136)
لغت نامه دهخدا
منسوب به طوس، شهری به خراسان، منسوب به طوس از قرای بخارا، ابوجعفررضوان بن عمران الطوسی از آنجاست، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
رنگ میان سبزو سرخ، رنگی مقابل سوسنی، رنگ سبز که بسپیدی زند
لغت نامه دهخدا
(طُ وَ)
مصغر طاووس. (منتهی الارب). طاووس خرد
لغت نامه دهخدا
ولایتی است بین انطاکیه و طرسوس، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طَ یِ)
طواویس. شهرکی است نام او ارقود است و در وی مردمانی بوده اند با نعمت و تجمل و از تجمل هر کسی در خانه یکی و دو طاوس می داشته اند و عرب پیش از این طاوس ها ندیده بوده اند چون در بخارا طاوس بسیار دیدند آن دیه را ذات الطوایس نام کردند و نام اصلی او برخاست و بعد از آن ذات را نیز رها کردند و طوایس گفتند و در وی مسجدجامع است و شارستانی عظیم دارد و در ایام قدیم آنجا بازار بوده است و بفصل تیرماه ده روز رسم آن بازار چنان بوده است که هرچه آخریان معیوب بودی از برده و ستور و دیگر آخریان با عیب همه بدین بازار فروختندی و بازار رد کردن امکان و سامان نبودی و هیچ شرطی نپذیرفتی نه فروشنده و نه خرنده را و هر سالی بدین بازار ده هزار کس بیشتر حاضر آمدی از بازرگانان و اصحاب حوائج چنانکه از فرغانه و چاچ و جایهای دیگر بیامدندی و با منفعت بسیار بازگشتندی و بدین سبب اهل این دیه توانگر بوده اند و سبب توانگری ایشان کشاورزی نبوده است و بر شاهراه سمرقند است و تا بخارا هفت فرسنگ است. (تاریخ بخارا ص 13 و14). و رجوع به طواویس شود
لغت نامه دهخدا
جبل طوریس سلسلۀ جبال آسیای صغیر بین کیلیکیه و کاپادوکیه
لغت نامه دهخدا
به رومی اذخر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
صاحب مجمل التواریخ و القصص ذیل اخبار ملوک روم گوید: مملکت طاسیس و استسیانوس بمشارکت سیزده سال بوده است، جهودان در این روزگار به بیت المقدس عاصی شدند بر ایشان وسه هزار مردان جهودان بکشتند و زن و فرزند به رومیه آوردند بغارت اندر اول سال و بدین عهد اندر بود برخاستن بلیناس مطلسم، (مجمل التواریخ والقصص ص 129)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی جرغند مبا روده گند را کنند مبا بود آن نیز روزی غربا (یحیی کاشی) روده ای که از قیمه گوشت خوک ادویه زده انباشته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طسیس
تصویر طسیس
جمع طس، از ریشه پارسی تشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوسی
تصویر طوسی
رنگ میان سبز و سرخ، دودی، خاکستری
فرهنگ لغت هوشیار
((سُ))
از انواع فرآورده های گوشتی است که از گوشت چرخ کرده بسیار ریز و چربی و سویا درست شده است و با روکش نایلونی استوانه ای شکل عرضه می شود
فرهنگ فارسی معین
منسوب به طوس، توسی، خاکستری، گوشه ای در دستگاه ماهور
فرهنگ واژه مترادف متضاد