- طوایف
- طایفه ها، جماعتی از مردم که آداب و اخلاق یا مذهب آنان یکی است، قوم ها، تیره ها، گروه ها، دسته ها، جمع واژۀ طایفه
معنی طوایف - جستجوی لغت در جدول جو
- طوایف
- جمع طایفه
- طوایف ((یِ))
- جمع طایفه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزهای جالب، شگفت و خوشایند
چیزهای لطیف و خوش
جمع طائفه، قبیله
رمن نادرست از طویله رمن طویله در تازی طوال است ستوربند ها ستورگاه ها جمع طویله اصطبلها. یا عمله طوایل. کارگران اصطبل مهتران
شغل و عمل طواف
جمع طارف، نو یافته ها به گونه رمن چشم ها نوآوری ها هوشساخته ها جمع طارف، چشمها، ددان که شکار را بربایند، خیمه ها و خرگاههای دامن وا کرده جهت نگریستن ماورا آن
((طَ رِ))
فرهنگ فارسی معین
جمع طارف، چشم ها، خیمه ها و خرگاه های دامن واکرده جهت نگریستن ماوراء آن، ددان که شکار را بربایند
طایله ها، وسیع ها، گسترده ها، فایده ها، سودها، جمع واژۀ طایله
کسی که چیزی را برای فروش در کوچه و بازار می گرداند، کاسب دوره گرد، بسیار طواف کننده
دور کعبه گشتن، گرد چیزی گشتن، پیرامون چیزی گشتن، دور زدن
طواف نسا: از اعمال حج تمتع که پس از سعی میان صفا و مروه انجام می دهند و دو رکعت نماز می خوانند
طواف نسا: از اعمال حج تمتع که پس از سعی میان صفا و مروه انجام می دهند و دو رکعت نماز می خوانند
طواف کننده، شبگرد عسس
طوف، گرد و پیرامون کعبه گشتن، گرد بر چیزی بر آمدن، دور زدن
((طَ وّ))
فرهنگ فارسی معین
بسیار طوف کننده، خادمی که به مهربانی و عنایت خدمت کند، در فارسی، دوره گرد، عسس، دزد، راهزن
طواف کننده
شهر خدایی
ویژگی نظام حکومتی فرمانروایی و حکمرانی مالکان بزرگ و سران عشایر بر رعایا و طوایف زیر دست خود
مالکان و سران عشایر که بر رعایا و طوایف زیر دست خود فرمانروایی کنند