جدول جو
جدول جو

معنی طوال - جستجوی لغت در جدول جو

طوال
طویل ها، دراز ها، جمع واژۀ طویل
تصویری از طوال
تصویر طوال
فرهنگ فارسی عمید
طوال
(طَ)
غایت زمانه. گویند: لااتیک طوال الدهر (و یضم) و یقال طال طوالک و طیالک (بالکسر) ایضاً، ای عمرک او مکثک او غیبتک. (منتهی الارب). عمر، درنگ. (منتخب اللغات).
- طوال الدار، صحن دراز. (منتهی الارب).
- طوال الدهر، هرگز. هیچوقت
لغت نامه دهخدا
طوال
(طَوْ وا)
نیک دراز. (منتهی الارب). سخت دراز. بسیار دراز. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
طوال
(طُ)
دراز. (منتهی الارب).
- طوال الدهر. رجوع به طوال الدهر ذیل طوال شود
لغت نامه دهخدا
طوال
جمع طویل
تصویری از طوال
تصویر طوال
فرهنگ لغت هوشیار
طوال
((طَ وّ))
بسیار دراز
تصویری از طوال
تصویر طوال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوال
تصویر هوال
(پسرانه)
خبر، رفیق (نگارش کردی: ههوا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طوالع
تصویر طوالع
طالع ها، بخت ها، اقبال ها، سرنوشت ها، طلوع کننده ها، جمع واژۀ طالع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبال
تصویر طبال
طبل زن، طبل نواز، دهل زن، تبیره زن
فرهنگ فارسی عمید
(طَ لِ)
جمع واژۀ طالع و طالعه. (آنندراج) (غیاث) ، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: طوالع عبارت از درجۀ برابری است که به ازاء مطالع است چنانکه یاد کردیم، طوالع در اصطلاح صوفیه اول چیزی که پیداشود از تجلیات اسماء الهیه بر باطن بنده و آراسته گرداند اخلاق او را به نور باطن. کذا فی کشف اللغات
لغت نامه دهخدا
(اَطْ)
جمع واژۀ طول. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به طول شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لِ)
جمع واژۀ طالب
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
نام یکی از شهرستانهای استان یکم کشور. مشخصات آن بطور خلاصه بشرح زیر است: حدود از طرف شمال به بخش آستارا از شهرستان اردبیل، از جنوب به دهستان ماسوله از شهرستان فومن، از خاور به دریای خزر، از جنوب خاوری به دهستان کسگرات شهر فومن، از باختر به خطالرأس سلسلۀ جبال البرز که مقسم المیاه آن حد طبیعی این شهرستان با شهرستان خلخال محسوب است. عرض و طول جغرافیائی: طول 48 درجه و 30 دقیقه الی 49 درجه و 14 دقیقه، عرض 37 درجه و 18 دقیقه الی 38 درجه و 16 دقیقه. مساحت شهرستان در حدود چهارهزار کیلومتر مربع است. آب و هوای شهرستان طوالش مانند سایر نقاط گیلان مرطوب معتدل و بارندگی آن بسیار ولی بواسطۀ مجاورت باکوهستان و وجود استخر و مزارع برنج هوای آن ناسالم است و به این مناسبت اکثر سکنه تابستان به ییلاقات کوچ می نمایند. وضعیت کلی طبیعی: شهرستان طوالش از نظر طبیعی به دو قسمت مشخص تقسیم میگردد: 1- جلگه: این قسمت در کنار دریا واقع است، عرض آن در جنوب شهرستان در حدود 15هزار و در قسمت شمال 3هزار گز است یعنی هر قدر که از جنوب به شمال نزدیک میشود جلگه کم عرض تر میگردد. این منطقۀ جنگل زار بمرور زمان تبدیل به مزارع برنجکاری شده فعلاً بطور تقریب نصف اراضی جنگل و نصف دیگر مزرعه است. قسمت دوم کوهستانی: سلسلۀ جبال البرز در این قسمت موازی با کرانۀ دریا و تقریباً شمالی جنوبی است. فاصله تقریبی خطالرأس اصلی سلسله با دریا در جنوب شهرستان تقریباً 50هزار و در قسمت شمال 20هزار گز مربع است. کوهستان مزبور تا ارتفاع 1200 متر بطور تقریب پوشیده از اشجار و جنگل و انبوه است که جز از راههای محدود در خطالقعر دره ها عبور از نقاط دیگر غیرممکن و از ارتفاع 1200 گز به بعد از فشردگی اشجار کم شده بتدریج جنگل تمام میشود بنابراین قسمت های مرتفع سلسلۀ جبال عاری از جنگل و علت اصلی آن برودت زیاد است. ارتفاع متوسط قلل این کوهستان از 2هزار و پانصد تا 3هزار گز است. رودخانه: رودخانه های شهرستان از جنوب بشمال بشرح زیر است و عموماً از ارتفاعات مذکور سرچشمه گرفته، در قسمت جلگه پس از مشروب نمودن قراء شهرستان بدریای خزر منتهی می گردند و عبارتند از رودخانه های ماسال، شاندرمن، چاف رود، شفارود، دنیاچال، دیکاسرا، کیلاسرا، ناورود، گرگانرود، هره دشت، خطبه سرا، شیرآباد، حویق، چوبر، لمر. طویل ترین و پرآبترین رود خانه شهرستان شفارود و گرگان رود است.
سازمان اداری شهرستان: در زمانهای قدیم شهرستان طوالش به خمسۀ طوالش معروف به ود، منظور از خمسه همان بلوک پنجگانه گرگانرود، اسالم طالشدولاب، شاندرمن، ماسال میباشند ولی فعلاً طبق سازمان وزارت کشور شهرستان طوالش از 3 بخش بنام:
1- بخش مرکزی (دهستانهای گرگانرود شمالی و جنوبی لیسار هره دشت و اسالم)
2- بخش رضوانده (دهستانهای پسره سر، میانده، خشابر، گیل دولاب)
3- بخش ماسال شاندرمن (دهستانهای شاندرمن ماسال) تشکیل گردیده است. جمیع قراء شهرستان 155 آبادی بزرگ و کوچک و جمعیت آن در حدود 78هزار تن است. زبان و مذهب: زبان مادری سکنۀ شهرستان به استثنای دهستان گیل دولاب که گیلگی است طالشی (زبان طالشی یکی از شعب فارسی است) ولی چون از طرفی بخلخال و از طرف دیگر به گیلان متصل است و با سکنۀ آن حدود معاشرت دارند بزبان ترکی و گیلکی آشنا هستند. مرکز شهرستان: طبق سازمان شفارود مرکز شهرستان بوده ولی چون خارج از راه شوسه و کنار دریا واقع شده چندی مرکز شهرستان به آبادی پونل و اخیراً به هشت پر منتقل شده است. راه شوسۀ اسفالتۀ بندر انزلی به آستارا تقریباً از وسط بخشهای رضوانده و مرکزی عبور می نماید، فقط بخش ماسال شاندرمن فاقد راه شوسه است.
محصولات: اراضی جلگۀ شهرستان طوالش مانند سایر نقاط گیلان است ولی از حیث برداشت محصولات بعلت ناسالم بودن هوا و در نتیجه ییلاق رفتن سکنه جز برنج و مختصر ابریشم محصولات دیگری ندارد. ولی نگاهداری اغنام و احشام قابل ملاحظه است و همه سال در فصل تابستان گله داران به ییلاق کوچ مینمایند. در اغلب آبادیهای شهرستان فقط چند تن برای آبیاری برنج و نگهبانی اماکن باقی میمانند.
ییلاق سکنه تقریباً سرچشمۀ رودخانه های مذکوربوده و تقریباً از ارتفاع 1200 متر بالا است، چشمه سارهای کوهستانی ییلاقات بهمان نام قراء قشلاقی نامیده میشود و برخی از قراء ییلاقی مانند آق اولر در گرگانرودو آق مسجد در طالشدولاب و غیره در زمستان چند خانوار سکنه دارند. در آبادیهای ساحلی زیر شعبات شیلات دائر است و در فصول مقتضی به صید ماهی میپردازند: شفارود، دنیاچال، سیاه چال، گرگانرود، هره دشت، خطبه سرا، حویق، چلمه سرا. مراکز بازرگانی: در شهرستان طوالش مانند سایر نواحی گیلان همه هفته در روزهای معین در نقطه ای بازار عمومی دایر میگردد و زارعین محصولات خود را در آن بازار بفروش رسانیده و احتیاجات خودشان را از پیله وران سیار خریداری مینمایند. روزهای شنبه بازار ماسال و سه شنبه بازار پره سر، چهارشنبه بازار (بین رضوانده و ارده جان) ، پنجشنبه بازار (بین سید شرفشاه و رضوانده) ، جمعه بازار شاندرمن و بعلاوه در هشت پر، ناورودلیسار، خطبه سرا و حویق بازار دائمی وجود دارد. بخش مرکزی شهرستان طوالش از دهستان های گرگانرود، اسالم، لیسار، هره دشت تشکیل گردیده است. این بخش در قسمت شمالی شهرستان واقع شده. جمع قراء بخش 48 آبادی بزرگ وکوچک و جمعیت آن در حدود 40هزار تن است. خلاصۀ اطلاعات درباره بخشها و دهستانهای این شهرستان در جای خود شرح داده شده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وَ نَ)
دراز کردن چیزی را. اطاله: صددت فاطولت الصدود. (از اقرب الموارد). رجوع به اطاله شود. دراز کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه).
لغت نامه دهخدا
(طَ لِ)
جمع واژۀ طالقه. زن های وارسته از قید نکاح. رجوع به طالقه شود
لغت نامه دهخدا
(طُ نَ)
موضعی است، چاهی است. (منتهی الارب). موضعی است ببرقان و درآن چاهی است. قال ثعلب فی قول الحطیئه:
و فی کل ممسی لیله و معرس
خیال یوافی الرکب من ام معبد
فحیاک ودّ ما هداک لفتیه
و خوص باعلی ذی طواله هجّد.
نصر گوید: طواله چاهی است در دیار فزاره ازآن بنی مره و غطفان. شماخ گوید:
کلا یومی طوالهوصل اروی
ظنون ٌ آن مطّرح الظنون.
(از معجم البلدان).
- یوم طواله، از ایام عرب است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طَوْ وا لَ)
تأنیث طوّال. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
بگشتن، گشتن و دور شدن ازجایی، نیست شدن، از بین رفتن، بر طرف شدن، نیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطوال
تصویر اطوال
دراز کردن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوالع
تصویر طوالع
جمع طالع
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طالقه، هلیدگان (طلاق گرفتگان) خنک نه گرم و نه سرد جمع طالقه زنهای رسته از قید نکاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوال
تصویر خوال
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوال
تصویر حوال
انقلاب و تغییر، گردش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوال
تصویر جوال
گردنده، بسیار جولان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوال
تصویر بوال
شاشریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوال
تصویر دوال
تازیانه که از چرم حیوانات درست می شود، تسمه ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روال
تصویر روال
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روال
تصویر روال
روش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوال
تصویر سوال
پرسش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زوال
تصویر زوال
فروپاشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طویل
تصویر طویل
دراز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوال
تصویر دوال
آسره
فرهنگ واژه فارسی سره
طولانی بودن، طول
دیکشنری اردو به فارسی