جدول جو
جدول جو

معنی طهمله - جستجوی لغت در جدول جو

طهمله
(طَ مَ لَ)
تأنیث طهمل. ج، طهامل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طِ لَ)
زنان ناتوان و سست. (منتهی الارب). زن ضعیف. (مهذب الاسماء) ، لای، کار زشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ)
گیاه اندک، تره ای است نازک. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ هَِ مَ)
امرأه ٌ طهمهٌ، زنی که رخسار او کم گوشت باشد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طُ مَ)
سیاه زردی مایل یا تیره با اندک سیاهی یا سرخ که بسپیدی زند. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
غذای مطبوع لذت بخش که مردم خوش خوراک در خوردن آن افراط کنند. (از دزی ج 2 ص 65)
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ)
کار زشت و ناملایم. گویند: وقع فلان فی طمله، ای امر قبیح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ / طَ لَ / طَ مَ لَ)
لای تک حوض. گویند: صار الماء طمله، آب تیره که در تک حوض مانده باشد. (منتهی الارب). باقی آب که بماند در بن حوض. (مهذب الاسماء). ماء کدر. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(هَُ مَ)
قریه ای است به چهارفرسنگی میان جنوب و مغرب منامه. (فارسنامۀ ناصری). در بحرین است
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ لَ)
تأنیث مهمل، بی نقطه (از حروف).
- حروف مهمله، مقابل حروف منقوطه. حرفهایی که نقطه ندارند چون حاء مهمله، راء مهمله و غیره و این را چون تأکیدی کردند چه آنگاه که حاء نویسند مشهود است که بی نقطه است و افزودن کلمه ’مهمله’ چون تأکیدی باشد برای احتراز از غلط کاتب. بی نقطه. غیر معجم. مقابل معجمه. مقابل منقوطه.
، نزد منطقیان عبارت است بر قسمتی از قضیۀ حملیه و شرطیه. قضییه مهمله، قضیه ای که سور ندارد مقابل محصوره. رجوع به حملیه و شرطیه و نیز رجوع به قضیه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ لَ)
زن پیر گنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیرزن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
رفتن در شهرها. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَفْف)
خوردن نان ارزن را و مداومت کردن بر آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَمَ لی ی)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سیاه فام. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ترۀ طهله خوردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
توبرتو نهادن رخت را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مهمله در فارسی: پر کم: زبانزد کرویزی مونث مهمل، جمع مهملات. یا قضیه مهمله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهله
تصویر طهله
گیاه اندک، تره نازک، تیرگی و تباهی
فرهنگ لغت هوشیار