- طهش
- تباه کردن کار
معنی طهش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عطا، ابتار
قرار، وضع
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، فرزندگشتاسپ پادشاه کیانی
حس، احساس
بخشش و عطا و کرم متحیر و عقل رفته
تولد، زائیده شدن، زایش
زاریدن، آماده بگریستن جهیدن، پرش جهیدن، پرش
جست و خیز، جهیدن، طبیعت، سرشت، خلقت، برای مثال چون آن بدجهش رفت نزدیک شاه / ورا دید با بند در پیشگاه (فردوسی۴ - ۸/۳۶۱ حاشیه) ،
در علم زیست شناسی تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می دهد، موتاسیون، جهش ژنتیکی
در علم زیست شناسی تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می دهد، موتاسیون، جهش ژنتیکی
مقل، صمغ درختی به همین نام با طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد، خشل، مقل ازرق، مقل مکی، مقل عربی، مقل یهود، وقل، وقل، راحة الاسد
پاک شدن از آلودگی، پاکی، طهارت، در فقه مدت پاکی زن، مدت بین دو حیض، کنایه از دوری از گناه
متحیر شدن، سرگشته شدن، رفتن عقل از عشق یا از بی خودی
سبک شدن، بی عقل شدن، سبکی و خفت عقل، سبک سری، خشم، غضب
بخشش، عطا، کرم، بخشیدن چیزی به کسی، بذل، اعطا، احسان، عطیّه، جدوا، داشاد، داشات، داشن، دهشت، منحت، داد و دهش، جود، سماحت، فغیاز، برمغاز، بغیاز، صفد، عتق
گاییدن، پلیدی کردن
آجیش تب و لرز پسر خرد سال پسرک
جمع طشه، خرد سالان پسرکان
مردم پارسی تازی گشته تپش
گروه ناشنوایان کری ناشنوایی
تاریک شدن چشم چشمتاری
تپش، حرارت، نشستن و برخاستن آتش، ضربان قلب، اضطراب
گولی نابخردی
کارد
سبکسری، سبک مغزی
زدن سخت، ابر نازک خرده کاه بریان کردن گوشت پختن
کار، بریان کردن گوشت پختن، نان
آب برگردیده رنگ و مزه، آب بدبو
شتافتن
نرم شل و ول نیایه آزبا (دعا)، نیرنگ جنبل (طلسم)، چنته چوپان آفریکایی از گیاهان
مدت پاکی زن پاکیزه طاهر، پاک