جدول جو
جدول جو

معنی طهاره - جستجوی لغت در جدول جو

طهاره
(طُ رَ)
اسم لما یتطهر به من الماء. (کلیات ابی البقاء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهاره
تصویر بهاره
(دخترانه)
آورنده بهار، منسوب به بهار، بهاری، متولد شده در بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طاهره
تصویر طاهره
(دخترانه)
پاک، خالص، مؤنث طاهر، زن پاک، مبرا از عیب، لقب فاطمه زهرا (س)، لقب خدیجه همسر پیامبر (س)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهاره
تصویر بهاره
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاهره
تصویر طاهره
زن پاک، زن پاک از نجاست و از عیوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طهارت
تصویر طهارت
پاک شدن، پاکی، پاکیزگی، وضو، استنجا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
هواپیما، طیار، نوعی کشتی تندرو، پرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظهاره
تصویر ظهاره
رویۀ جامه
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ رَ)
مؤنث طاهر: امراءهٌ طاهرهٌ، زن پاک از نجاست، زن پاک از عیب و منقصت. (منتهی الارب) (بحر الجواهر). ج، طاهرات، اثلق
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ)
دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 118 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) ، اعتراض بی جاکردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ / رِ)
گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند. (فرهنگ فارسی معین). مقابل پائیزه... منسوب به بهار. بهاری: کشت بهاره. (فرهنگ فارسی معین).
- بهاره برای کسی کاشتن، وعده های بسیار به او دادن. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(رَ)
پهاریه. قصبه ای است بقسمت شمالی هندوستان در ایالت اگره، در 63 هزارگزی شمالی مانیپور. دارای کارخانه های نیل و تجارت حبوبات و پنبه
لغت نامه دهخدا
(هَِ رَ)
ست نفیسه بنت حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب (ع) که لقبش طاهره و کریمه الدارین است. در سال 145 هجری قمری در مکه متولد شده و در مدینه با زهد و عبادت بسر میبرده و هم بالین اسحاق مؤتمن فرزند حضرت صادق (ع) بوده و از آن دو نور پاک دوفرزند قاسم و ام کلثوم نامی بوجود آمده، پس با شوهر و فرزندان خود بمصر رفته و بفاصله هفت سال در رمضان 208 هجری قمری در آنجا وفات یافته و اسحاق میخواست که جنازه اش را به مدینه نقل دهد، لیکن اهالی مصر از روی عقیدۀ کاملی که نسبت به آن مخدرۀ معظمه داشتند درخواست کردند که آن نعش پاک را در خاک ایشان دفن کندکه وسیلۀ تبرک و میمنت ایشان باشد. اسحاق نیز قبول کرد و وی را در خاک مصر مدفون ساخت و اکنون آرامگاه او زیارتگاه عام و خاص میباشد. طاهره در حق فقرا و بیماران تلطف های بی نهایت مبذول میداشته و همواره روزه دار و شب زنده دار بوده و تا اسحاق حاضر نمیشده، تناول غذا نمیکرده است و در حال احتضار نیز روزه دار بوده و جمعی از حاضران درخواست افطار کردند، گفت: سبحان الله سی سال است که از درگاه خداوندی مسئلت میکنم که روزه دار از دنیا بروم چگونه اکنون از این آرزوی سی ساله دست بردارم و در آن حال این بیت را میخوانده است:
اصرفوا عنی طبیبی و دعونی و حبیبی
زادنی شوقی الیه و غرامی و نحیبی
و پس از آن شروع به تلاوت سورۀ انعام کرد وچون به آیۀ شریفۀ لهم دارالسلام رسید جان بمالک جانان سپرد و امام شافعی در آن اوان ساکن مصر بوده و به زیارت آن خاتون معظمه میرفته و درخواست دعای خیر میکرده است. (از خیرات حسان ج 3 ص 122). و رجوع به ریحانه الادب ج 2 ص 167 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
کشتی سریع تیز رو، هواپیما
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که مرد ناهار (گرسنه) بخورد (رشیدی) : طعام اندکی که بدان ناشتا کنند: (من دوش بکف داشتم آن زلف همه شب وز دو لب او کرده ام امروز نهاری) توضیح السامی فی الاسامی در معنی الهنه و السلفه و اللهجه (نهاری) را آورده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهاره
تصویر زهاره
درخشندگی سپیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهاره
تصویر جهاره
بلند آوازی اوگ گرفتن آوا، خوشنمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صهاره
تصویر صهاره
گداخته، پاره پیه پاره مغز، آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاهره
تصویر طاهره
لقب سیده النسا العالمین، حضرت فاطمه زهرا (س) میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهایه
تصویر طهایه
آشپزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهافه
تصویر طهافه
یک ابر بلند، پوست تنک
فرهنگ لغت هوشیار
مهارت در فارسی: هوشناسی آتاوی افزار مندی، فرهختکاری زبر دستی کار دانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عهاره
تصویر عهاره
جهمرزی، بد کاری، دزدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
رویه جامه ابره مقابل بطانه (آستر)، ابره رویه جامه، پوشلایه پشتیبان یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهارت
تصویر طهارت
پاک گردانیدن، پاکی، پاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهاطه
تصویر طهاطه
آوازاسپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراره
تصویر طراره
گوشبر ترفندگر، بریک بر (جیب بر) کیسه بر، گربز، تیز زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهامه
تصویر طهامه
آشپزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهاوه
تصویر طهاوه
سرشیر، خون دلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
((طَ یّ رَ یا رِ))
کشتی تیزرو، هواپیما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طهارت
تصویر طهارت
((طَ رَ))
پاک گردیدن، غسل کردن، وضو گرفتن، پاکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاهره
تصویر طاهره
((هِ رِ یا رَ))
مؤنث طاهر، زن پاک از پلیدی و عیوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظهاره
تصویر ظهاره
((ظِ رِ))
رویه جامه، ابره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهاره
تصویر بهاره
((بَ رِ))
کشت و زراعتی که در فصل بهار انجام می شود، شکوفه درخت به ویژه مرکبات
فرهنگ فارسی معین