جدول جو
جدول جو

معنی طمریر - جستجوی لغت در جدول جو

طمریر
(طِ)
اسپ نیکورو. اسپ آمادۀ جستن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طریر
تصویر طریر
سنان طریر، نیزۀ تیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریر
تصویر مریر
عزم و آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(تَحْ)
تلخ گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). تلخ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گستردن بر روی زمین. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طَ خَ)
کلان شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ حَ)
کلان شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
به لغت اهالی مراکش، کلاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
زن زبان دراز. (منتهی الارب). زن گستاخ و بی حیا و هنگامه ساز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
مرد با منظر نیکو و دیداری. (منتهی الارب). مرد خوب صورت و خوش لقا و دیداری. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، غلام طریر، کودک نوخط. (منتهی الارب) (آنندراج) ، سنان ٌ طریرٌ، سنانی تیز. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(طِ رِ)
اسپ نیکورو درچیدۀ گرداندام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَیْ یِ / مُ رَیْ یَ)
نعت فاعلی و مفعولی از مصدر ترییر. رجوع به ترییر شود، آنکه از فربهی در اذیت باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمریر
تصویر تمریر
تلخاندن تلخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طریر
تصویر طریر
بریده، شکافته، تیز چون نیزه، خوبروی: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
آهنج آهنجیدن، رسن سخت بافت بنگرید به مرار نام برخی از گونه های قنطوریون (گل گندم) که دارای گلهای زرد یا قرمز است دریه. توضیح برهان این کلمه را بدون تشدید ثانی (بر وزن هزار) آورده است
فرهنگ لغت هوشیار