نوعی از صدف خرد است که مردم شام آن را طلینس و اهل مصر دلینس میخوانند، نمکسود آن را با نان بعنوان نانخورش میخورند. ابن البیطار ذیل صدف نیزدرباره آن گفتگو کرده است. (از مفردات ابن البیطار). و رجوع به طلیسا شود
نوعی از صدف خرد است که مردم شام آن را طلینس و اهل مصر دلینس میخوانند، نمکسود آن را با نان بعنوان نانخورش میخورند. ابن البیطار ذیل صدف نیزدرباره آن گفتگو کرده است. (از مفردات ابن البیطار). و رجوع به طلیسا شود
شهری است در ساحل نیل در مغرب آن در صعید مصر. گویند آنجا طلسمی است که چون تمساح از آنجا بگذرد به پشت برمیگردد. (از مراصد) (از معجم البلدان). شهریست (به مصر) بر کران نیل بر مغرب وی نهاده، آبادان و خرم و با نعمت بسیار، و اندر وی درخت آبنوس است بسیار. (حدود العالم)
شهری است در ساحل نیل در مغرب آن در صعید مصر. گویند آنجا طلسمی است که چون تمساح از آنجا بگذرد به پشت برمیگردد. (از مراصد) (از معجم البلدان). شهریست (به مصر) بر کران نیل بر مغرب وی نهاده، آبادان و خرم و با نعمت بسیار، و اندر وی درخت آبنوس است بسیار. (حدود العالم)
بلغت اهل شام نوعی از صدف کوچک است که از آن نمک میسازند و با نان میخورند، و بقول صاحب تحفه اسم حلزون است. اسم صنفی از صدف کوچک است. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از صدف کوچک و اهل شام وی را طلیس خوانند و اهل مصر دلینس، نمک سود با نان خورند. (اختیارات بدیعی). نوعی از صدف باشد و آن کوچک می شود، نمک سود کرده با نان خورند. (برهان). می خورند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
بلغت اهل شام نوعی از صدف کوچک است که از آن نمک میسازند و با نان میخورند، و بقول صاحب تحفه اسم حلزون است. اسم صنفی از صدف کوچک است. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از صدف کوچک و اهل شام وی را طلیس خوانند و اهل مصر دلینس، نمک سود با نان خورند. (اختیارات بدیعی). نوعی از صدف باشد و آن کوچک می شود، نمک سود کرده با نان خورند. (برهان). می خورند. (تحفۀ حکیم مؤمن)