جدول جو
جدول جو

معنی طلیحا - جستجوی لغت در جدول جو

طلیحا
بسریانی عدس بری است که عدس تلخ باشد. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
تثنیۀ طلیح. سوار و شتر ماده بدان جهت که هر دو خسته میشوند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
نوعی از صدف خرد است که مردم شام آن را طلینس و اهل مصر دلینس میخوانند، نمکسود آن را با نان بعنوان نانخورش میخورند. ابن البیطار ذیل صدف نیزدرباره آن گفتگو کرده است. (از مفردات ابن البیطار). و رجوع به طلیسا شود
لغت نامه دهخدا
(طِ)
بلغت اهل شام نوعی از صدف کوچک است که از آن نمک میسازند و با نان میخورند، و بقول صاحب تحفه اسم حلزون است. اسم صنفی از صدف کوچک است. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از صدف کوچک و اهل شام وی را طلیس خوانند و اهل مصر دلینس، نمک سود با نان خورند. (اختیارات بدیعی). نوعی از صدف باشد و آن کوچک می شود، نمک سود کرده با نان خورند. (برهان). می خورند. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(طَ حَ)
تأنیث طلیح. (منتهی الارب). رجوع به طلیح شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
موضعی است به حجاز. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلیسا
تصویر طلیسا
واژه پارسی است تلیسا گونه ای شسن خوراکی (شسن صدف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیح
تصویر طلیح
کنه
فرهنگ لغت هوشیار