جدول جو
جدول جو

معنی طلوه - جستجوی لغت در جدول جو

طلوه
(طُلْ وَ)
لغتی است در طلیه. سپیدی صبح، گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
طلوه
(طِلْ وَ)
بچۀ بهائم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جلوه
تصویر جلوه
(دخترانه)
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طلوع
تصویر طلوع
(دخترانه)
برآمدن خورشید و مانند آن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طلحه
تصویر طلحه
(پسرانه)
نام یکی از صحابه پیامبر (ص)، نیز نام دومین امیر از سلسله طاهریان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
جلوه ها یا افکت های سینمایی (Effects) در فیلم سازی به تکنیک ها و تکنولوژی های مختلفی اشاره دارد که برای ایجاد صحنه ها و جلوه های ویژه در فیلم استفاده می شوند. این افکت ها ممکن است به صورت دستی، با استفاده از تکنیک های سینمایی، یا با استفاده از تکنولوژی های رایانه ای (CGI) ایجاد شوند. به طور کلی، افکت های ویژه به دسته های زیر تقسیم می شوند:
۱. افکت های تصویری (Visual Effects) :
- شامل استفاده از تکنیک های دیجیتال مانند CGI (کامپیوتری تصویری) برای ایجاد جلوه های ویژه در فیلم. این می تواند شامل ایجاد جهان های مجازی، اشیاء ۳D، انفجارها، حیوانات و خیلی بیشتر باشد.
۲. افکت های فیزیکی (Practical Effects) :
- افکت هایی که به وسیله تکنیک های فیزیکی و مکانیکی ایجاد می شوند، مانند استفاده از منابع نور، آتش، انفجارها، ماشین آلات پرتاب، طوفان، باران و ...
۳. افکت های صوتی (Sound Effects) :
- افکت هایی که با افزودن صداهای ویژه به فیلم ایجاد می شوند، مانند صدای انفجارها، صدای طوفان، صدای پرندگان و ...
۴. افکت های نورپردازی (Lighting Effects) :
- استفاده از نورهای ویژه برای ایجاد جلوه های ویژه نورپردازی در فیلم، مانند روشنایی نور چشمک زن، نورهای مخصوص صحنه های اکشن و ...
این افکت ها به کمک تکنولوژی های پیشرفته و ابزارهای خاص در صنعت فیلم سازی ایجاد می شوند تا جلوه های ویژه و مهیجی را برای بیننده به ارمغان آورند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از طلول
تصویر طلول
طلل ها، ویرانه ها، کالبدها و هیکل چیزی، جمع واژۀ طلل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
طالب، دانشجوی علوم قدیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
آشکار کردن، ظاهر ساختن، نمایش دادن، نمودن خود را به کسی، زیبایی، جاذبه، در تصوف تابش انوار الهی بر دل عارف که او را واله و شیدا سازد، تجلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلوع
تصویر طلوع
برآمدن خورشید یا ستاره، برآمدن، ظاهر شدن، سر زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلوه
تصویر قلوه
کلیه، هر یک از دو عضو درونی بدن به شکل لوبیا که در پشت شکم و پایین دنده ها قرار دارد و مواد زائد خون را به صورت ادرار دفع می کند، قلوه، گرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلوه
تصویر حلوه
رازیانه رومی کمکلن (لوز المعده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلوه
تصویر خلوه
تهیکیدن، آبشت تنهایی، نهفت زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلوه
تصویر گلوه
سوراخ تنور نان پزی
فرهنگ لغت هوشیار
کلیه، یکی از دو غده بزرگی که بر دو طرف پهلوی انسان و حیوان است و تولید ادرار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلوه
تصویر غلوه
تیر رس بنگرید به قلوه کلوه
فرهنگ لغت هوشیار
دیدار، رخسار چهره، یک شکوفه خرما، گریبانه آرایش نیامی ریژباره (ریژ هوا و هوس)، تک پران زنی را گویند که گاه خود را به مردان بیگانه بنمایاند، همه دان آگاه از چند و چون زندگی دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلمه
تصویر طلمه
کوماج گونه ای از نان نان پهن شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلوب
تصویر طلوب
بسیار خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلوع
تصویر طلوع
برآمدن آفتاب و مانند آن، طالع شدن، بر آمدن، ببالا بر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طلل، ویرانه ها کم دادن کم کردن، خونرایگانی پاک شدن خون بی کیفر ماندن کشنده، بارندگی تنک نرم باریدن، ناچیز گردانیدن، امروز و فردا کردن، اندودن چیزی را، باز داشتن باران نرم با قطرات ریز، جمع طلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیه
تصویر طلیه
گردن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است توله (گمان می رود برای آن که به جای توله سگ گرفته نشود آن را با ط تازی نوشته اند) گونه ای از نرم تنان که بر شسن آن دنباله های خارگونه نشسته است گونه ای نرم تن از رده دو کفه ییها که مخصوص دریاهای گرم است و دارای صدفی است که زواید خار مانندی دارد. قد صدف آن متوسط است. این جانور در اقیانوس هند فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طفوه
تصویر طفوه
گیاه نازک
فرهنگ لغت هوشیار
چشم داشتن، درنگ کردن خوبی، شاد مانی، پذیرایی، دلپذیری، جادویی جادو گونگی، مالیدنی، جلوزغ خزه خوبی، نیکوئی، شادمانی، پذیرائی دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
دانش پژوهان، جویندگان علم، جمع طالب
فرهنگ لغت هوشیار
زمین خارناک، نام یکی از ده یاوران محمد بن عبدا 000 صلی ا 000 علیه وآله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
ظاهر ساختن، نمایش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوه
تصویر الوه
تلخشیر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلوه
تصویر سلوه
خرسندی، فراموشی، سرگرمی، بی اندوهی آسود گی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
((جِ وِ))
خود را نشان دادن، آشکار ساختن، تابش انوار الهی بر قلب عارف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلوع
تصویر طلوع
((طُ))
برآمدن آفتاب یا ستارگان، آشکار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلوه
تصویر جلوه
نمود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طلوع
تصویر طلوع
برآمد، پگاه، بردمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طلبه
تصویر طلبه
هاوشت
فرهنگ واژه فارسی سره