جدول جو
جدول جو

معنی طلحیف - جستجوی لغت در جدول جو

طلحیف
(طِ)
ضرب زدن سخت. یقال: ضربه ضرباً طلحیفاً، ای شدیداً. طلحاف. طلحف. طلحف. طلّحف. طلحفی ̍. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لحیف
تصویر لحیف
لحاف، روانداز ضخیم آکنده از پشم یا پنبه به شکل مستطیل که هنگام خوابیدن برای گرم نگه داشتن بر روی خود می اندازند، دواج، برای مثال پذیره شده شورش جنگ را / لحیفی برافکنده شبرنگ را (نظامی۵ - ۹۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
چیز گرفته، ناچیز، هدر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ)
زدن سخت. طلحیف، گرسنگی سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طِلْ لَ)
زدن سخت. لغتی است در طلحیف. (منتهی الارب). رجوع به طلحیف شود
لغت نامه دهخدا
(طَ حی ی)
ابواسحاق طلحه بن عبیدالله بن محمد بن اسماعیل بصری. ندیم موفق خلیفۀ عباسی. متوفی بسال 271 ه. ق. و کتاب المتیمین و کتاب جواهر الاخبار از اوست
لغت نامه دهخدا
(طَ حی ی)
منسوب به طلحه بن عبیداﷲ مشهور. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(طَ حی ی)
نام قسمی کاغذ. (ابن الندیم). نام قسمی کاغذ در قدیم منسوب به طلحه بن طاهر دومین امیر از امرای طاهری
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ممالۀ لحاف. رجوع به لحاف شود:
لحیفی برافکند بر پشت بور
درآمد بزین آن تن پیل زور.
نظامی.
پذیره شده شورش جنگ را
لحیفی برافکند شبرنگ را.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(طِ)
زدن سخت. (منتهی الارب). طلحیف. رجوع به طلحیف شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ فا)
زدن سخت. لغتی است در طلحیف. (منتهی الارب). رجوع به طلحیف شود
لغت نامه دهخدا
(طَ حی یَ)
ورقۀ کاغذ. لغت مولده است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
ضرب طلخیف، زدن سخت و ضرب طلحیف (به حاء مهمله) است در لغات و معانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَ ضُ)
دامن کشان رفتن به ناز (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلحیف
تصویر تلحیف
دامن کشان رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نام اسپ پیامبر ص در هیچ یک از واژه نامه های تازه در دسترس دیده نشد در یکی از فرهنگ های فارسی ممال لحاف دانسته شده دواج پوشش ستور لحاف: پذیره شده شورش جنگ را لحیفی برافکند شبرنگ را (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلحیه
تصویر طلحیه
تازی گشته برگ رت (رت کاغذ)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به طلحه، قسمی کاغذ منسوب به طلحه بن طاهر دومین امیر از امرای طاهری
فرهنگ لغت هوشیار