جدول جو
جدول جو

معنی طلحات - جستجوی لغت در جدول جو

طلحات
(طَ لَ)
جمع واژۀ طلحه و طلحه نام شش تن است که به جود معروفند: 1- طلحه الفیاض یا طلحه بن عبیدالله. 2- طلحه الجود یا طلحه بن عمر بن عبیدالله بن معمر التمیمی. 3- طلحه الدراهم یا طلحه بن عبدالله بن عبدالرحمن بن ابی بکر الصدیق. 4- طلحه الخیر یا طلحه بن حسن بن علی بن ابیطالب. 5- طلحه الندی یا طلحه بن عبدالله بن عوف الزهری. 6- طلحه الطلحات یا طلحه بن عبدالله بن خلف الخزاعی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لَ)
جمع واژۀ بلحه. (ناظم الاطباء). رجوع به بلحه شود
لغت نامه دهخدا
(طِ)
پیل ماده. (مهذب الاسماء). لغتی است در طلخام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ حَ)
موضعی است. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
زدن سخت. (منتهی الارب). طلحیف. رجوع به طلحیف شود
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ)
جمع واژۀ طالح. (منتهی الارب). بی سامانکاران. و رجوع به طالح شود
لغت نامه دهخدا
(طَ مَ / طَ)
سختی های زمانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
الطلحات. عبدالله بن خالد خزاعی. از روات است. روات به عنوان افراد متخصص در علم حدیث، در دوران های مختلف به جمع آوری، حفظ و انتقال احادیث پیامبر اسلام (ص) پرداخته اند. این افراد با ارزیابی دقیق منابع حدیثی و راویان، نقش مهمی در حفظ و ترویج اصول اسلامی ایفا کرده اند. روات به عنوان منابع معتبر در علم حدیث، همواره در تلاش بودند که از انتقال روایات ضعیف یا جعلی جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(مُ طَ لَ)
جمع واژۀ مصطلحه. مواضعات. (یادداشت مؤلف). الفاظی که در محاورات مردم معمول ومتداول باشد. (ناظم الاطباء) : وضوح و صراحت اساس سخنوری آنان بشمار می رفته و بکار بردن لغات و مصطلحات عوام و پیشه وران را از جهت نزدیک ساختن مطلب به ذهن آنان حتم و فرض می شمرده اند. (مقدمۀ معارف بهاء ولد) ، وضع ابتدائی الفاظ یا منقول به معنای دوم الفاظ که توسط جماعت مخصوص شده باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلحیات
تصویر طلحیات
راسته کنه ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصطلحه، زبانزد ها جمع مصطلحه (مصطلح) : وضوح و صراحت اساس سخنوری آنان بشمار میرفته وبکار بردن لغات و مصطلحات عوام و پیشه وران را از جهت نزدیک ساختن مطلب بذهن آنان حتم و فرضی میشمرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
پوست، جلد
فرهنگ واژه مترادف متضاد