دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل در 12هزارگزی شمال ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. جلگه و گرم و معتدل با 101 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل در 12هزارگزی شمال ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. جلگه و گرم و معتدل با 101 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
برنگ طلا. زرد براق. صاحب آنندراج گوید: طلائی، رنگ زرد و نسبت آن با عشاق شایع است و هندیان به معشوق نسبت دهند و عجب آنکه محسن تأثیر که به هند نیامده رنگ معشوق را طلائی بسته و این غریب است: آن رنگ طلائی خط مشکین خواهد هرجا گل جعفری است با ریحان است. ، هر رنگ که به زردی و براقی طلا زند. - زنبور طلائی، زنبور که با رنگ سبز طلائی است
برنگ طلا. زرد براق. صاحب آنندراج گوید: طلائی، رنگ زرد و نسبت آن با عشاق شایع است و هندیان به معشوق نسبت دهند و عجب آنکه محسن تأثیر که به هند نیامده رنگ معشوق را طلائی بسته و این غریب است: آن رنگ طلائی خط مشکین خواهد هرجا گل جعفری است با ریحان است. ، هر رنگ که به زردی و براقی طلا زند. - زنبور طلائی، زنبور که با رنگ سبز طلائی است
ابن رزیک (495- 556 هجری قمری) ، ملقب به الملک الصالح ابی الغارت. وزیر عصامی و از ملوک شمرده میشود. اصل وی از شیعۀ امامیۀ عراق است و با تنگدستی به مصر درآمد و آنجا ترقی کرد به حدی که ولایت منیه بنی خصیب (از اعمال صعید المصری) یافت و آنگاه وی را فرصتی دست داد و به قاهره درآمد و به وزارت خلیفه الفائز بنصرالله رسید (549 ه. ق.) و به الملک الصالح فارس المسلمین نصیرالدین موصوف گشت. چون فائز بسال 555 هجری قمری بمرد و عاضد ولایت یافت دخت طلائع به زنی گرفت و طلائع همچنان در وزارت بماند تا آنگاه که عاضد کشتن وی را دسیستی ساخت تا ازتحکم او برهد. طلائع مردی شجاع و باتدبیر و محتاط و بخشنده و صادق العزیمه و ادب شناس و شاعر بود. او را دیوان شعر و نیز کتابی بنام ’الاعتماد فی الرد علی اهل العناد’ است. اوقاف نیکو وقف کرد و جامعی نیز به باب زویله بیرون قاهره برپا ساخت و در غزو با فرنگ به دریا و خشکی دست بازنداشت. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 449)
ابن رزیک (495- 556 هجری قمری) ، ملقب به الملک الصالح ابی الغارت. وزیر عصامی و از ملوک شمرده میشود. اصل وی از شیعۀ امامیۀ عراق است و با تنگدستی به مصر درآمد و آنجا ترقی کرد به حدی که ولایت منیه بنی خصیب (از اعمال صعید المصری) یافت و آنگاه وی را فرصتی دست داد و به قاهره درآمد و به وزارت خلیفه الفائز بنصرالله رسید (549 هَ. ق.) و به الملک الصالح فارس المسلمین نصیرالدین موصوف گشت. چون فائز بسال 555 هجری قمری بمرد و عاضد ولایت یافت دخت طلائع به زنی گرفت و طلائع همچنان در وزارت بماند تا آنگاه که عاضد کشتن وی را دسیستی ساخت تا ازتحکم او برهد. طلائع مردی شجاع و باتدبیر و محتاط و بخشنده و صادق العزیمه و ادب شناس و شاعر بود. او را دیوان شعر و نیز کتابی بنام ’الاعتماد فی الرد علی اهل العناد’ است. اوقاف نیکو وقف کرد و جامعی نیز به باب زویله بیرون قاهره برپا ساخت و در غزو با فرنگ به دریا و خشکی دست بازنداشت. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 449)
نامی است شخصی را و او از بعض روافض قطعۀ ذیل را نقل کرده است: اذا المرجی سرک ان تراه یموت بدائه من قبل موته فجدد عنده ذکری علی ّ وصل ّ علی النبی ّ و اهل بیته. (البیان والتبیین ج 3 ص 209)
نامی است شخصی را و او از بعض روافض قطعۀ ذیل را نقل کرده است: اذا المرجی سرک ان تراه یموت بدائه من قبل موته فجدد عنده ذکری علی ّ وصل ّ علی النبی ّ و اهل بیته. (البیان والتبیین ج 3 ص 209)
لایح در فارسی آشکار هویدا، درخشان، پیدا شونده پیدا شونده، آشکار هویدا: او (امیرمنتصر) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد، درخشان
لایح در فارسی آشکار هویدا، درخشان، پیدا شونده پیدا شونده، آشکار هویدا: او (امیرمنتصر) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد، درخشان