جدول جو
جدول جو

معنی طقفه - جستجوی لغت در جدول جو

طقفه
(طَ فَ)
ابن قیس غفاری. صحابی است. یا صواب طخفه به خاء معجمه، یا طغفه به غین معجمه، یا قیس بن طخفه، یا یعیش بن طخفه، یا عبدالله بن طغفه، یا طخفه بن ابی ذر است. (منتهی الارب). یکی از اصطلاحات پرکاربرد در منابع اسلامی، واژه صحابی است. این عنوان به یارانی اطلاق می شود که پیامبر را دیده اند، اسلام آورده اند و مؤمن از دنیا رفته اند. صحابه در شکل گیری اولیه اسلام، پایه ریزی اخلاق اسلامی و تثبیت حکومت اسلامی بسیار مؤثر بودند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طرفه
تصویر طرفه
(دخترانه)
شگفت آور، جالب، عجیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طرفه
تصویر طرفه
منزل نهم از منازل قمر پس از نثره، برای مثال نثره به نثار گوهرافشان / طرفه ز طرف دگر زرافشان (نظامی۳ - ۴۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
فاصلۀ زمانی کوتاه، درنگ، ایست، کنایه از نقصان، رکود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرفه
تصویر طرفه
شگفت، تازه، نو، خوشایند، هر چیز نادر و شگفت، سخن ظریف و نیکو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زقفه
تصویر زقفه
رباینده، آزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفه
تصویر طرفه
نقطه ای سرخ رنگ در چشم شگفت آور، نغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طافه
تصویر طافه
دامنه میان کوه و دشت، دیوار بستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهفه
تصویر طهفه
تکه پاره، زبوده از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقفه
تصویر لقفه
گیاه مار زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
وقفه در فارسی درنگ ایست، رستی (تعطیل)، دمان (فرصت) توقف ایست: (چو یوسف شربتی در دلو خورده چو یونس شربتی در حوت کرده) (گنجینه گنجوی)، توقف درحرفی از کلمه، فراغت فرصت، توقف بین دومقام (ابن العربی) علت وقفه آن است که سالک حقوق مقامی را که از آن بیرون آمده ادا نکرده و هنوز مستحق دخول در مقام بالاتر نیست بنابراین بین دو مقام سر گردان است، تعطیل. یا ایجاد وقفه کردن، تعطیل کردن، یا وقفه حاصل شدن (پیدا شدن)، موقتا تعطیل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
((وَ فِ یا فَ))
توقف، ایست، توقف در حرفی از کلمه، فراغت، فرصت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرفه
تصویر طرفه
((طُ فِ))
چیز تازه و نو و خوشایند، شی عجیب، شگفت آور، معشوق، شعبده باز، حقه باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرفه
تصویر طرفه
((طَ فِ))
یک چشم به هم زدن، خونریزی رگ های قرنیه چشم که بر اثر ضربه وارد بر چشم عارض شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
Interruption
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interruption
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
kesinti
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
การหยุดชะงัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
gangguan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
הַפְסָקָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
中断
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
中断
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
usumbufu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
중단
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
przerwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
বাধা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
रुकावट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interruzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
Unterbrechung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
onderbreking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
переривання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
прерывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interrupción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interrupção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
وقفہ
دیکشنری فارسی به اردو