جدول جو
جدول جو

معنی طفطان - جستجوی لغت در جدول جو

طفطان
(طَ)
به عربی اطراف شجر است. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً مصحف طفطاف است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طِ)
سوسمار کلان سال بدسرشت بدخلقت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
تیز دادن بز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عفط. رجوع به عفط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ / قُ)
خفتان. دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: استعمال این کلمه از قرن 16 میلادی بالاتر نیست لیکن در سفرنامۀ ابن بطوطه چنین آمده است: و کنت اراه (ابوعبداﷲ مدعو بخلیل) لابساً جبه بیضاء قصیره من ثیاب القطن المدعوه بالقفطان. (رحلۀ ابن بطوطه چ مطبعۀ ازهریه صص 92-93)
لغت نامه دهخدا
ابراهیم بن حسن بن علی سعدی ریاحی نجفی. از دانشمندان و شاگردان صاحب جواهر است. او راست: 1- اقل الواجبات فی حج التمتع. 2- المتعه. وفات وی به سال 1279 هجری قمری اتفاق افتاد. (از الذریعه ج 2 ص 275) (از ریحانه الادب ج 3 ص 311)
احمد بن حسن، برادر ابراهیم بن حسن. از ادیبان و شاعران بود. وی به سال 1293 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 315)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
رجل ذوطنطان، مرد با فریاد و فغان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گندنای بری است، (منتهی الارب) (آنندراج)، نباتیست، (مهذب الاسماء)، طیطانه، یکی، (منتهی الارب) (آنندراج)، کراث بری است، (فهرست مخزن الادویه)، ترۀ صحرائی، به لغت سریانی گندنای صحرائی را گویند، (برهان) (اختیارات)، کراث البر
لغت نامه دهخدا
(طَ)
کرم خاکی. الحیوانات المتولده فی الارض من قبل خمج او عفونه مثل الدود. این کلمه بر حسب گفتۀ سیمونه مأخوذ از کلمه لاتینی تردینس است که جمع آن تردو میباشد. (دزی ج 2 ص 36)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
کرانۀ جوی و جانب آن، اطراف وکرانه های درخت. (منتهی الارب). کرانه های درخت. (منتخب اللغات) ، نبات نازک. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(حَ کَ لَ)
در کاری کردن ایستادن. طفق. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
(طِ لَ)
نام کوهی است به تغزغز که در پیش آن قصبۀ جنیانجکث مستقر تغزغز است و از پس آن کوزارک، جملکت، بنجیکث، بارلغ، جامغر. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(طَفْ)
وادی طفوان، مغارۀ طفوۀ راثق را گویند. (نزهه القلوب ص 169)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
اناء طفحان، خنور لبریز. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَفْ فا)
اناء طفان، پیمانۀ برتر از لبهاپر شده. (منتهی الارب) ، کوز طفان، کوزۀ کهنه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طفطاف
تصویر طفطاف
لبه سست، شاخه نازک ترکه، کناره جو آبکنار
فرهنگ لغت هوشیار
گند نای دشتی یکی از گونه های تره است که در ریزومش مقداری مواد اندوخته ذخیره می کند تره خاوری تره تابستانی بصل العفریت کراث نبطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طفحان
تصویر طفحان
خنور لبریز لبالب
فرهنگ لغت هوشیار