معنی طغومه - جستجوی لغت در جدول جو

طغومه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طُ می یَ)

گولی. نادانی، ناکسی. دون همتی. (منتهی الارب). طغومه

لغت نامه دهخدا

(طَ مَ)

گول. (منتهی الارب). ابله. نادان. احمق. فرومایه

لغت نامه دهخدا

(طَ مَ)

گوسپند که جهت خوردن نگاه دارند. (منتهی الارب) (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

(طَغْ وَ)

جای بلند، اندک از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

(مَ)

مرگ، سختی، سنگ پشت ماده. (منتهی الارب). سلحفاه. (فهرست مخزن الادویه)

لغت نامه دهخدا

ناکس فرومایه، هیچکاره (در فرهنگ فارسی معین طغام رمن طغامه دانسته شده طغامه یکان واحد طغام است و این دو واژه هیچیک رمن جمع ندارد) مرد رذل سفله جمع طغام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از طومه — تصویر طومه

مرگ و میر، پتیاره (بلا) آسیب، سنگ پشت ماده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از طغامه — تصویر طغامه

((طَ مَ یا مِ))

مرد رذل، سفله، جمع طغام

فرهنگ فارسی معین