جدول جو
جدول جو

معنی طرینوس - جستجوی لغت در جدول جو

طرینوس
(طَ)
البیوس طرینوس، یکی از قیاصرۀ روم که مدت نوزده سال پادشاهی کرد و انطاکیه را از ایرانیان بازپس گرفت و جالینوس در سال دهم از پادشاهی او قدم به عرصۀ هستی نهاد. (عیون الانباء ج 1 ص 72، 75)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرینوش
تصویر پرینوش
(دخترانه)
دارای نامی زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرینوش
تصویر فرینوش
(پسرانه)
شکوه شیرین، فری (شکوهمند) + نوش (عسل) یا نوش از مصدر نوشیدن (نوشیدن)
فرهنگ نامهای ایرانی
نوعی گوسفند بومی استرالیا که پشم آن لطیف تر و موغوب تر از پشم سایر گوسفندان است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخینوس
تصویر سخینوس
خرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، خرّوب، کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
گیاهی با گل های سفید، دانه های سیاه رنگ ریز و شاخه های کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جوی ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
آطرانوس. نام قضایی است از ولایت خداوندگار و متصل به ایالت بروسه. از طرف شمال به بروسه و از مشرق به خرمنجق و از طرف جنوب به سنجان و از طرف مغرب به قضای کرماست محدود است. مساحت آن 6300 هزار گز مربع و دارای 22037 تن جمعیت است و همه دین مسلمانی دارند. از 107 قریه مرکب است و دارای 101 جامع و 108 مکتب است. از مرکز ولایات تا مرکز قضا دو طریق وجود دارد، یکی از راه کوهستان که 10 ساعت راه است و دیگری از طریق دره که 12 ساعت راه و صعب العبور است. اکثر زمینهای این قضا کوهستانی است و در دره ها کشت و ورز فراوان است. از محصولات عمده اش تریاک، انگور، پنبه و سیب قابل ذکر است. در قسمتهای شرقی این قضا جنگل وجود دارد و از انواع مختلف درختان جنگلی مردم برای تهیۀ الوار استفاده میکنند و این صنعت خاص اهالی این ناحیه است وبیشتر این الوارها را بوسیلۀ رودخانه بنقاط دیگر صادر می کنند. و علاوه بر اینها بعضی از مردم به نساجی و استخراج معادن اشتغال دارند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به آطرانوس و ادراناس در همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
بطریق بمعنی زاهد ترسایان:
کنم در پیش بطریقوس اعظم
ز روح القدس ابن و اب مجا را.
خاقانی.
رجوع به بطریق شود
لغت نامه دهخدا
پادشاه روم، به سال 332هجری قمری (مروج الذهب).
لغت نامه دهخدا
نام مرکز قضائی است در ولایت خداوندگار و در جوار کوه کشبش و ملحق به ایالت بروسه. این شهر را روزگاری قیصری بنام آدریانوس بنا کرده و بنام خوداو معروف گشته است. (از لغات تاریخیه و جغرافیه)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
صورتی دیگر از کلمه آطن، کرسی قدیم آتیک و کرسی جدید یونان. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جَنْ نَ)
قریه ای است در صعید از کورۀ بهنسا. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(ژِرْ)
ژرژ گدفری. نام تاریخ دان و سیاستمدار آلمانی. مولد دارمستاد بسال 1805 و وفات بسال 1871 میلادی وی مؤلف تاریخی است درحوادث قرن نوزدهم، پس از عهدنامۀ وین تا 1831 م
لغت نامه دهخدا
رجوع به طلینا شود، (دزی ج 2 ص 19)
لغت نامه دهخدا
خواندمیر بنقل از روضهالصفا گوید: که جان موسوم به طارنوس بوده و اولاد و اعقاب او مادام که اوامر و نواهی الهی را مطیع و منقاد بودند در غایت رفاهیت روزگار میگذرانیدند و چون یک دور ثوابت نزدیک به انتها رسید، و مدّت یک دور ثوابت نزد حکماء اوایل، سی و ششهزار سال است و ابن الاعلم مدت آن را بیست وپنجهزارودویست سال یافته و محی الدین مغربی که قول او نزد علمای متأخرین حجت است بیست وچهارهزار سال گفته، آن جماعت تقریباً آغازعصیان و طغیان کرده منتقم جبار بعد از الزام حجت اکثر ارباب معصیت را به دارالبوار فرستاد، و بقیۀ ایشان را که ربقۀ اطاعت در رقبه داشتند بتجدید شریعتی عطا فرمود، (حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 جزو 1 ص 7)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
شفنین است. (اختیارات بدیعی). به یونانی خوذرومی است. (فهرست مخزن الادویه). قمری. بوتیمار. مالک الحزین. غمخورک. یمام. رجوع به طریغون شود. مصحف آن طریفون است
لغت نامه دهخدا
(طَ)
فوهالضبع. (فهرست مخزن الادویه) ، شفنین. (تذکرۀ انطاکی). به این معنی مفرد طریقون است. رجوع به طریقون شود
لغت نامه دهخدا
رومی. از امپراتوران روم بود و وی را اطربون نیز می خواندند. صاحب عیون الاخبار این ابیات را از عبدالله بن سبره الحرشی آورده است:
فان یکن اطربون الروم قطعها
فقد ترکت بها اوصاله قطعا
و ان یکن اطربون الروم قطعها
فان ّ فیهابحمدالله منتفعا.
و گوید وی کسی است که اطریانوس رومی دست او را برید. (از عیون الاخبار ج 1 ص 192) ، برگزیده و خیار چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشراف قوم و بقولی مجتمع ایشان. (از اقرب الموارد). ج، اطاسیم. (متن اللغه). رجوع به اسطمه و اصطمه شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
به یونانی سداب بری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
لشکر و لشکری. (برهان) (آنندراج). برونوش.
لغت نامه دهخدا
حباحب است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
فرزندمنی سارخوس برادر فیثاغورس، (عیون الانباء ج 1 ص 38)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
تراژان. یکی از قیاصرۀ روم قدیم که بسال 52 میلادی در ایطالیکا یکی از بلاد اسپانی به دنیا آمد و از سال 98 تا سال 117 میلادی در روم پادشاهی کرد و از سال 101 تا 105 میلادی با داسها و پارتها جنگید تا سرانجام بر هر دو غلبه یافت و آنان را تحت فرمان خود آورد. پادشاهی بود بسیار مدیر و دوستدار عمران و آبادی و نسبت به مسیحیان جفاکار. و رجوع به تاریخ الحکمای قفطی صص 126- 127 و تراژان شود
لغت نامه دهخدا
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرمینون
تصویر طرمینون
یونانی یشپ یشم شیری رنگ از سنگ های گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طریقون
تصویر طریقون
قمری: تلخوم از پرندگان قمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفرینوس
تصویر سفرینوس
یونانی تازی گشته کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقرینوس
تصویر سقرینوس
عقرب. توضیح همین کلمه است که به صورت سقرینوس تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرونوس
تصویر چرونوس
روسی برابر با ده روبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
یونانی تازه شده بلوت دریایی خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسینوس
تصویر کسینوس
((کُ))
نسبت ضلع مجاور زاویه حاده در مثلث قایم الزاویه به وتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طریقون
تصویر طریقون
((طَ))
قمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریموس
تصویر پریموس
((پِ))
نوعی چراغ نفتی که با تلمبه هوا را در مخزن نفت آن وارد می کنند
فرهنگ فارسی معین