البیوس طرینوس، یکی از قیاصرۀ روم که مدت نوزده سال پادشاهی کرد و انطاکیه را از ایرانیان بازپس گرفت و جالینوس در سال دهم از پادشاهی او قدم به عرصۀ هستی نهاد. (عیون الانباء ج 1 ص 72، 75)
البیوس طرینوس، یکی از قیاصرۀ روم که مدت نوزده سال پادشاهی کرد و انطاکیه را از ایرانیان بازپس گرفت و جالینوس در سال دهم از پادشاهی او قدم به عرصۀ هستی نهاد. (عیون الانباء ج 1 ص 72، 75)
آطرانوس. نام قضایی است از ولایت خداوندگار و متصل به ایالت بروسه. از طرف شمال به بروسه و از مشرق به خرمنجق و از طرف جنوب به سنجان و از طرف مغرب به قضای کرماست محدود است. مساحت آن 6300 هزار گز مربع و دارای 22037 تن جمعیت است و همه دین مسلمانی دارند. از 107 قریه مرکب است و دارای 101 جامع و 108 مکتب است. از مرکز ولایات تا مرکز قضا دو طریق وجود دارد، یکی از راه کوهستان که 10 ساعت راه است و دیگری از طریق دره که 12 ساعت راه و صعب العبور است. اکثر زمینهای این قضا کوهستانی است و در دره ها کشت و ورز فراوان است. از محصولات عمده اش تریاک، انگور، پنبه و سیب قابل ذکر است. در قسمتهای شرقی این قضا جنگل وجود دارد و از انواع مختلف درختان جنگلی مردم برای تهیۀ الوار استفاده میکنند و این صنعت خاص اهالی این ناحیه است وبیشتر این الوارها را بوسیلۀ رودخانه بنقاط دیگر صادر می کنند. و علاوه بر اینها بعضی از مردم به نساجی و استخراج معادن اشتغال دارند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به آطرانوس و ادراناس در همان کتاب شود
آطرانوس. نام قضایی است از ولایت خداوندگار و متصل به ایالت بروسه. از طرف شمال به بروسه و از مشرق به خرمنجق و از طرف جنوب به سنجان و از طرف مغرب به قضای کرماست محدود است. مساحت آن 6300 هزار گز مربع و دارای 22037 تن جمعیت است و همه دین مسلمانی دارند. از 107 قریه مرکب است و دارای 101 جامع و 108 مکتب است. از مرکز ولایات تا مرکز قضا دو طریق وجود دارد، یکی از راه کوهستان که 10 ساعت راه است و دیگری از طریق دره که 12 ساعت راه و صعب العبور است. اکثر زمینهای این قضا کوهستانی است و در دره ها کشت و ورز فراوان است. از محصولات عمده اش تریاک، انگور، پنبه و سیب قابل ذکر است. در قسمتهای شرقی این قضا جنگل وجود دارد و از انواع مختلف درختان جنگلی مردم برای تهیۀ الوار استفاده میکنند و این صنعت خاص اهالی این ناحیه است وبیشتر این الوارها را بوسیلۀ رودخانه بنقاط دیگر صادر می کنند. و علاوه بر اینها بعضی از مردم به نساجی و استخراج معادن اشتغال دارند. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به آطرانوس و ادراناس در همان کتاب شود
نام مرکز قضائی است در ولایت خداوندگار و در جوار کوه کشبش و ملحق به ایالت بروسه. این شهر را روزگاری قیصری بنام آدریانوس بنا کرده و بنام خوداو معروف گشته است. (از لغات تاریخیه و جغرافیه)
نام مرکز قضائی است در ولایت خداوندگار و در جوار کوه کشبش و ملحق به ایالت بروسه. این شهر را روزگاری قیصری بنام آدریانوس بنا کرده و بنام خوداو معروف گشته است. (از لغات تاریخیه و جغرافیه)
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
ژرژ گدفری. نام تاریخ دان و سیاستمدار آلمانی. مولد دارمستاد بسال 1805 و وفات بسال 1871 میلادی وی مؤلف تاریخی است درحوادث قرن نوزدهم، پس از عهدنامۀ وین تا 1831 م
ژُرژ گدفری. نام تاریخ دان و سیاستمدار آلمانی. مولد دارمستاد بسال 1805 و وفات بسال 1871 میلادی وی مؤلف تاریخی است درحوادث قرن نوزدهم، پس از عهدنامۀ وین تا 1831 م
خواندمیر بنقل از روضهالصفا گوید: که جان موسوم به طارنوس بوده و اولاد و اعقاب او مادام که اوامر و نواهی الهی را مطیع و منقاد بودند در غایت رفاهیت روزگار میگذرانیدند و چون یک دور ثوابت نزدیک به انتها رسید، و مدّت یک دور ثوابت نزد حکماء اوایل، سی و ششهزار سال است و ابن الاعلم مدت آن را بیست وپنجهزارودویست سال یافته و محی الدین مغربی که قول او نزد علمای متأخرین حجت است بیست وچهارهزار سال گفته، آن جماعت تقریباً آغازعصیان و طغیان کرده منتقم جبار بعد از الزام حجت اکثر ارباب معصیت را به دارالبوار فرستاد، و بقیۀ ایشان را که ربقۀ اطاعت در رقبه داشتند بتجدید شریعتی عطا فرمود، (حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 جزو 1 ص 7)
خواندمیر بنقل از روضهالصفا گوید: که جان موسوم به طارنوس بوده و اولاد و اعقاب او مادام که اوامر و نواهی الهی را مطیع و منقاد بودند در غایت رفاهیت روزگار میگذرانیدند و چون یک دور ثوابت نزدیک به انتها رسید، و مدّت یک دور ثوابت نزد حکماء اوایل، سی و ششهزار سال است و ابن الاعلم مدت آن را بیست وپنجهزارودویست سال یافته و محی الدین مغربی که قول او نزد علمای متأخرین حجت است بیست وچهارهزار سال گفته، آن جماعت تقریباً آغازعصیان و طغیان کرده منتقم جبار بعد از الزام حجت اکثر ارباب معصیت را به دارالبوار فرستاد، و بقیۀ ایشان را که ربقۀ اطاعت در رقبه داشتند بتجدید شریعتی عطا فرمود، (حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 جزو 1 ص 7)
شفنین است. (اختیارات بدیعی). به یونانی خوذرومی است. (فهرست مخزن الادویه). قمری. بوتیمار. مالک الحزین. غمخورک. یمام. رجوع به طریغون شود. مصحف آن طریفون است
شفنین است. (اختیارات بدیعی). به یونانی خوذرومی است. (فهرست مخزن الادویه). قمری. بوتیمار. مالک الحزین. غمخورک. یمام. رجوع به طریغون شود. مصحف آن طریفون است
رومی. از امپراتوران روم بود و وی را اطربون نیز می خواندند. صاحب عیون الاخبار این ابیات را از عبدالله بن سبره الحرشی آورده است: فان یکن اطربون الروم قطعها فقد ترکت بها اوصاله قطعا و ان یکن اطربون الروم قطعها فان ّ فیهابحمدالله منتفعا. و گوید وی کسی است که اطریانوس رومی دست او را برید. (از عیون الاخبار ج 1 ص 192) ، برگزیده و خیار چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشراف قوم و بقولی مجتمع ایشان. (از اقرب الموارد). ج، اطاسیم. (متن اللغه). رجوع به اسطمه و اصطمه شود
رومی. از امپراتوران روم بود و وی را اطربون نیز می خواندند. صاحب عیون الاخبار این ابیات را از عبدالله بن سبره الحرشی آورده است: فان یکن اطربون الروم قطعها فقد ترکت بها اوصاله قطعا و ان یکن اطربون الروم قطعها فان ّ فیهابحمدالله منتفعا. و گوید وی کسی است که اطریانوس رومی دست او را برید. (از عیون الاخبار ج 1 ص 192) ، برگزیده و خیار چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشراف قوم و بقولی مجتمع ایشان. (از اقرب الموارد). ج، اطاسیم. (متن اللغه). رجوع به اسطمه و اصطمه شود
تراژان. یکی از قیاصرۀ روم قدیم که بسال 52 میلادی در ایطالیکا یکی از بلاد اسپانی به دنیا آمد و از سال 98 تا سال 117 میلادی در روم پادشاهی کرد و از سال 101 تا 105 میلادی با داسها و پارتها جنگید تا سرانجام بر هر دو غلبه یافت و آنان را تحت فرمان خود آورد. پادشاهی بود بسیار مدیر و دوستدار عمران و آبادی و نسبت به مسیحیان جفاکار. و رجوع به تاریخ الحکمای قفطی صص 126- 127 و تراژان شود
تراژان. یکی از قیاصرۀ روم قدیم که بسال 52 میلادی در ایطالیکا یکی از بلاد اسپانی به دنیا آمد و از سال 98 تا سال 117 میلادی در روم پادشاهی کرد و از سال 101 تا 105 میلادی با داسها و پارتها جنگید تا سرانجام بر هر دو غلبه یافت و آنان را تحت فرمان خود آورد. پادشاهی بود بسیار مدیر و دوستدار عمران و آبادی و نسبت به مسیحیان جفاکار. و رجوع به تاریخ الحکمای قفطی صص 126- 127 و تراژان شود
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)