الشیخ الطریحی، نسب فخرالدین بن محمد معروف به شیخ طریحی. رجوع به روضات الجنات و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1240 و الاعلام زرکلی ج 2 ص 447، 768 و الارشاد ص 10، 11، 13 ترجمه احوال صاحب بن عباد شود
الشیخ الَطریحی، نسب فخرالدین بن محمد معروف به شیخ طریحی. رجوع به روضات الجنات و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1240 و الاعلام زرکلی ج 2 ص 447، 768 و الارشاد ص 10، 11، 13 ترجمه احوال صاحب بن عباد شود
طریحی، فخرالدین بن محمد بن علی بن احمد بن طریح نجفی، معروف به شیخ طریحی. صاحب تفسیر مجمعالبحرین. مردی فاضل، پرهیزگار، فقیه و شاعر بود و علاوه بر اثر معروفی که ذکر آن رفت کتب دیگری در فقه و مجموعه ای از خطابه ها و رسائل دارد. او را در شمار معاصران ذکر کرده اند. (از روضات الجنات چ سنگی ص 510). گذشته از مجمعالبحرین و مطلعالنیرین کتب زیرین نیز از اوست: 1- المنتخب فی جمع المراثی و الخطب. 2- تمییز المتشابه من الرجال. 3- غریب الحدیث. 4- جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال. 5- کشف غوامض القرآن. 6- جواهرالمطالب فی فضایل علی بن ابی طالب. 7- مراثی الحسین. 8- نزهه الخاطر و سرور الناظر، در بیان لغات قرآن. طریحی در سال 1085 هجری قمری / 1674 میلادی در رماحیه وفات یافت و در نجف مدفون گردید. (از اعلام زرکلی ص 768)
طریحی، فخرالدین بن محمد بن علی بن احمد بن طریح نجفی، معروف به شیخ طریحی. صاحب تفسیر مجمعالبحرین. مردی فاضل، پرهیزگار، فقیه و شاعر بود و علاوه بر اثر معروفی که ذکر آن رفت کتب دیگری در فقه و مجموعه ای از خطابه ها و رسائل دارد. او را در شمار معاصران ذکر کرده اند. (از روضات الجنات چ سنگی ص 510). گذشته از مجمعالبحرین و مطلعالنیرین کتب زیرین نیز از اوست: 1- المنتخب فی جمع المراثی و الخطب. 2- تمییز المتشابه من الرجال. 3- غریب الحدیث. 4- جامع المقال فیما یتعلق باحوال الحدیث و الرجال. 5- کشف غوامض القرآن. 6- جواهرالمطالب فی فضایل علی بن ابی طالب. 7- مراثی الحسین. 8- نزهه الخاطر و سرور الناظر، در بیان لغات قرآن. طریحی در سال 1085 هجری قمری / 1674 میلادی در رماحیه وفات یافت و در نجف مدفون گردید. (از اعلام زرکلی ص 768)
ابن حسین طریحی نجفی. فقیه بود و در سال 1333 هجری قمری در شناقیه درگذشت و جسد او به نجف حمل شد و در آنجا دفن گردید. او راست: شوارع الاحکام التی فی شرائع الاسلام. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 174)
ابن حسین طریحی نجفی. فقیه بود و در سال 1333 هجری قمری در شناقیه درگذشت و جسد او به نجف حمل شد و در آنجا دفن گردید. او راست: شوارع الاحکام التی فی شرائع الاسلام. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 174)
فرزند جمال الدین بن محمدعلی بن احمد بن طریح نجفی معاصر شیخ حرّ عاملی (متوفی 1104 هجری قمری) است. او راست: ’شرح فوائد صمدیه’ و شرح مبادی الاصول علامۀ حلی و تفسیر قرآن و شرح فخریه در فقه و ’التبصرهالجلیه’ و ’التذکرهالحسامیه’ و جز آن. (نجوم السماء ص 118) (ذریعه ج 3 ص 165 و 316 و ج 4 ص 30 و 270 و 280 و ج 9 ص 236)
فرزند جمال الدین بن محمدعلی بن احمد بن طریح نجفی معاصر شیخ حرّ عاملی (متوفی 1104 هجری قمری) است. او راست: ’شرح فوائد صمدیه’ و شرح مبادی الاصول علامۀ حلی و تفسیر قرآن و شرح فخریه در فقه و ’التبصرهالجلیه’ و ’التذکرهالحسامیه’ و جز آن. (نجوم السماء ص 118) (ذریعه ج 3 ص 165 و 316 و ج 4 ص 30 و 270 و 280 و ج 9 ص 236)
الثقفی ابن اسماعیل بن عبیدبن اسیدبن علاج بن ابی سلمه بن عبدالعزی. مادر وی خزاعیه دختر عبدالله بن سباع ابوالصلت، شاعر مشهور عرب بوده است. در دولت بنی امیه نشو و نما یافت، همه قریحۀ خویش را در مدح ولید بن یزید بکار برد. وی مخضرم شناخته میشود، زیرا دولتین اموی و عباسی را ادراک کرده است. وفات وی در روزگار مهدی خلیفه بسال 165 هجری قمری بود. از اشعار برگزیدۀ اوست: اء لم تر المرء نصباً للحوادث ما تنفک فیه سهام الدهر تنتضل ان یعجل الموت یحمله علی وضح لجب موارده مسلوکهٌ ذلل و ان تحادث به الایام فی عمر یخلق کما رث ّ بعد الجده الحلل و یستمر الی ان یستقل به ریب المنون و لو طالت به الطیل و الدّهر لیس بناج من دوائره حی جبان و لا مستأسد بطل ولا دفین غیابات له نفق تحت التراب و لا حوت و لا وعل بل کل شی ٔ سیبلی الدهر جدته حتی یبید و یبقی الله و العمل . (معجم الادباءج 4 ص 276). در نکوهش قومی گفته است: ان یعلموا الخیر یخفوه وان علموا شراً اذیع و ان لم یعلموا کذبوا. (عیون الاخبار ابن قتیبه ج 2 ص 28). زرکلی درالاعلام آورده: طریح ثقفی، شاعر و دوست مصاحب ولید بن یزید اموی بود و پیش از آنکه ولید به خلافت رسد بدو پیوست و پیوستگی خویش را ادامه داد و بیشتر از اشعار او در مدیحۀ ولید میباشد. علاقۀ ولید به وی تا به حدی بود که نخستین کسی که در مجلس ولید حضور می یافت وآخرین کس که از محضر وی پای بیرون مینهاد طریح بود و هنگام پیش آمد مشکلات با طریح مشورت میکرد. وفات طریح در حدود سال بوده است. (الاعلام ج 2 ص 447). و رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 248 و ج 6 ص 144 و عیون الاخبار ابن قتیبه ج 3 ص 160 شود
الثقفی ابن اسماعیل بن عُبیدبن اسیدبن علاج بن ابی سلمه بن عبدالعزی. مادر وی خزاعیه دختر عبدالله بن سباع ابوالصلت، شاعر مشهور عرب بوده است. در دولت بنی امیه نشو و نما یافت، همه قریحۀ خویش را در مدح ولید بن یزید بکار برد. وی مخضرم شناخته میشود، زیرا دولتین اموی و عباسی را ادراک کرده است. وفات وی در روزگار مهدی خلیفه بسال 165 هجری قمری بود. از اشعار برگزیدۀ اوست: اء لم تر المرء نصباً للحوادث ما تنفک فیه سهام الدهر تنتضل ُ ان یعجل الموت یحمله علی وضح لجب موارده مسلوکهٌ ذُلل ُ و ان تحادث به الایام فی عُمر یخلق کما رث ّ بعد الجده الحلل ُ و یستمر الی ان یستقل به ریب المنون و لو طالت به الطیل ُ و الدّهر لیس بناج من دوائره حی جبان و لا مستأسد بطل ُ ولا دفین غیابات له نفق تحت التراب و لا حوت و لا وعل ُ بل کل شی ٔ سیبلی الدهر جدته حتی یبید و یبقی الله و العمل ُ. (معجم الادباءج 4 ص 276). در نکوهش قومی گفته است: ان یعلموا الخیر یخفوه وان علموا شراً اذیع و ان لم یعلموا کذبوا. (عیون الاخبار ابن قتیبه ج 2 ص 28). زرکلی درالاعلام آورده: طریح ثقفی، شاعر و دوست مصاحب ولید بن یزید اموی بود و پیش از آنکه ولید به خلافت رسد بدو پیوست و پیوستگی خویش را ادامه داد و بیشتر از اشعار او در مدیحۀ ولید میباشد. علاقۀ ولید به وی تا به حدی بود که نخستین کسی که در مجلس ولید حضور می یافت وآخرین کس که از محضر وی پای بیرون مینهاد طریح بود و هنگام پیش آمد مشکلات با طریح مشورت میکرد. وفات طریح در حدود سال بوده است. (الاعلام ج 2 ص 447). و رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 248 و ج 6 ص 144 و عیون الاخبار ابن قتیبه ج 3 ص 160 شود
مادّۀ عاملۀ قوی که از حشرۀ ذروح (ذراریح) گیرند و از آن مشمع سازند. و این ماده را در طب نیز بکار برندلکن باید در استعمال آن نهایت احتیاط مرعی داشت چه ماده ای سخت خطرناک است.
مادّۀ عاملۀ قوی که از حشرۀ ذروح (ذراریح) گیرند و از آن مشمع سازند. و این ماده را در طب نیز بکار برندلکن باید در استعمال آن نهایت احتیاط مرعی داشت چه ماده ای سخت خطرناک است.
منسوب به طریق. سمعانی گوید: از استاد خویش ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل در اصبهان پرسیدم: از چه روی علی بن المنذر الطریقی را طریقی خوانده اند؟ گفت: کان ولد فی الطریق فنسب الیها. (سمعانی)
منسوب به طریق. سمعانی گوید: از استاد خویش ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل در اصبهان پرسیدم: از چه روی علی بن المنذر الطریقی را طریقی خوانده اند؟ گفت: کان ولد فی الطریق فنسب الیها. (سمعانی)
گوشت بر آتش افکنده. (نسخه ای خطی از مهذب الاسماء متعلق به کتاب خانه مؤلف). در یک نسخۀ دیگر خطی از مهذب الاسماء (نیز متعلق به کتاب خانه مؤلف) این لفظ را طرائحه ضبط کرده، با همان معنی بالا. ’طریحه، گوشت بریان به آتش است که به فارسی کباب آتشی نامند’. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً این لفظ بدین معنی مولد باشد
گوشت بر آتش افکنده. (نسخه ای خطی از مهذب الاسماء متعلق به کتاب خانه مؤلف). در یک نسخۀ دیگر خطی از مهذب الاسماء (نیز متعلق به کتاب خانه مؤلف) این لفظ را طرائحه ضبط کرده، با همان معنی بالا. ’طریحه، گوشت بریان به آتش است که به فارسی کباب آتشی نامند’. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً این لفظ بدین معنی مولد باشد
ابن فخرالدین الطریحی. صاحب روضات الجنات او را به علم و صلاح و تقوی ستوده است و گوید از پدر خود روایت کند و او را حواشیی است بر مجمعالبحرین از تألیفات والد وی. و نیز او راست: شرح رسالهالفخریه. از وی شیخ عبدالواحد بن محمد توانی روایت کند. (روضات الجنات ص 510 ذیل ترجمه فخرالدین طریحی)
ابن فخرالدین الطریحی. صاحب روضات الجنات او را به علم و صلاح و تقوی ستوده است و گوید از پدر خود روایت کند و او را حواشیی است بر مجمعالبحرین از تألیفات والد وی. و نیز او راست: شرح رسالهالفخریه. از وی شیخ عبدالواحد بن محمد توانی روایت کند. (روضات الجنات ص 510 ذیل ترجمه فخرالدین طریحی)