جدول جو
جدول جو

معنی طرمولوس - جستجوی لغت در جدول جو

طرمولوس
حسک است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به طرمولس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
بادآورده است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
حسک است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به طرمولوس شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
بموجب افسانه های قدیم روم نخستین بانی شهر رم بود. پدر او نومیتر برادر آمولیوس پادشاه شهر آلبا بود که بدست برادر هلاک شد و آمولیوس پس از کشتن وی فرزندان او رمولوس و رموس را نیز به رود تیبر انداخت لکن امواج آب آن دو کودک را به ساحل برد و ماده گرگی آن دو را شیر داد و چون به سن رشد رسیدند نخست آمولیوس قاتل پدر را هلاک ساختند، سپس بر فراز تل پالاسیوم شهری بنا نهادند. رمولوس حدود شهر را با شیاری معین کرد و چون برادرش برخلاف قواعد مذهبی از آن حد تجاوز کرد او را بکشت و برای اینکه شهر جدید را جمعیتی گرد آورد آن را مأمن دزدان و راهزنان ساخت. پس از آن بامردم سابین و سایر نواحی اطراف بجنگید و سرانجام به سال 715 قبل از میلاد در میان طوفان سختی درگذشت. (از تمدن قدیم تألیف فوستل دوکولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
سنگی سبز است، طبعش مانند دهنج و توتیا، و در معدن نقره و مس میباشد. (نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا
(مُلُ)
کوه و شهری باستانی در لیدی (آسیای صغیر) که امروز به بوزداغ معروف است. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
یکی از کنسولان روم است که به سال 267 قبل از میلاد بدان مقام رسید و برسپاهیان کارتاژ که آمیلکا پدر آنیبال فرمانده آنان بود غالب شد و ممالک اطراف کارتاژ را تصرف کرد، لیکن سرانجام شکست یافت و اسیر لشکریان کارتاژ گردید و به سال 250 قبل از میلاد مردم کارتاژ او را به رم فرستادند تا در مبادلۀ اسیران با سنا مذاکره کند، ولی سنا بدین امر تن نداد و رگولوس چون متعهد شده بود که به کارتاژ بازگردد بر اصرار سنا و عجز و لابۀ زن خویش وقعی ننهاد و بنزد دشمنان بازگشت. کارتاژیان او را پس از شکنجۀ بسیار در خمی که از میخ انباشته بود انداخته از فراز کوهی بزیر افکندند. زن او موسوم به مارسیانیز به انتقام وی دو تن از اسیران کارتاژ را بدین طریق هلاک ساخت. (تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ)
لغت نامه دهخدا
روم، شهر رم یا روم که به نام بانی آن (روملوس) بدین نام شهرت یافته است، رجوع به رم و کلمه بعدی (روملوس) شود
فرهنگها پس از نقل این کلمه آنرا نام پسر نمرود دانسته اند و بر اساسی نیست، و رجوع به روملوس و رم شود
لغت نامه دهخدا
(طُ)
نان که در خاکستر گرم پخته باشند. کوماج. (منتهی الارب) (آنندراج). نان که بر سنگ پزند. نان سگاره. ج، طرامیس. (مهذب الاسماء). رجوع به طرموث شود، دروغ زن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرموس
تصویر طرموس
کوماج گونه ای نان
فرهنگ لغت هوشیار
ابرهای جدا از هم و معمولاً چگال با خطوط مرزی واضح که نمای آن ها به شکل خاکریز یا گنبد یا برج های در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آن ها اغلب به گل کلم شباهت دارد، بخش های رو به آفتاب این ابرها غالباً سفید درخشان و پایه آن ها ب
فرهنگ فارسی معین