جدول جو
جدول جو

معنی طرموث - جستجوی لغت در جدول جو

طرموث
(طُ)
سست. ناتوان، نان در خاکستر گرم پخته. (منتهی الارب) (آنندراج). گرده. (دهار). رجوع به طرموس شود، جاهل (؟). (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
طرموث
سست ناتوان، نان که در خاکستر گرم پزند کوماج کوماج گونه ای نان
تصویری از طرموث
تصویر طرموث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طُ)
شب پره. (منتهی الارب) (آنندراج). خفاش. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
نان که در خاکستر گرم پخته باشند. کوماج. (منتهی الارب) (آنندراج). نان که بر سنگ پزند. نان سگاره. ج، طرامیس. (مهذب الاسماء). رجوع به طرموث شود، دروغ زن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
بلندبالا. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
گیاهی است باریک شاخ مایل به سرخی شیرین بار، خورده میشود. ج، طراثیث. (منتهی الارب) (آنندراج). بلغت یونانی میوه ای است که آن را به فارسی بل گویند و آن را طراثیث نیز خوانند. (برهان). شترغاز. (تفلیسی). اشترغاز. (مهذب الاسماء). رافه. (دهار) (صراح در لفظ نقع). و شکوفۀ آن را نکعهالطرثوث نامند، و بر آن را ثعرور نامند. طراثیث است. (تحفۀ حکیم مؤمن). صمغ آن را وشق و فارسیان وشک و قزاونه وشه خوانند و بعضی عجم کرم گویند. (نزهه القلوب). صمغ آن اشق یعنی لزاق الذهب است. رجوع به اشق شود. ترش. صمغ آن اشق است، و این صمغ را لزاق الذهب نیز نامند: هالوک، نوعی از گیاه طرثوث است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرموق
تصویر طرموق
شبیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرموس
تصویر طرموس
کوماج گونه ای نان
فرهنگ لغت هوشیار
بل از گیاهان گل جالیز، سرنره گل جالیز، گونه ای قارچ که آن را به عربی مصرور نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار