جدول جو
جدول جو

معنی طرقطی - جستجوی لغت در جدول جو

طرقطی
(طَ قَ لَ)
دهی است از دهستان قلعه نو بخش کلات شهرستان مشهد در 65هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. دره. محصول آنجا غلات و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ رَ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل، در19هزارگزی جنوب باختری بابل و در یک هزارگزی شوسۀ بابل به آمل. دشت معتدل و مرطوب و مالاریائی با 175 تن سکنه. آب آن از رود خانه کاری و محصول آنجا برنج و مختصر غلات و کنف و پنبه و صیفی. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
از امرائی بود که در قرن ششم هجری به مقامات بلندی در دربار سلاطین سلجوقی کرمان نائل آمده است. رجوع به فهرست تاریخ افضل شود
لغت نامه دهخدا
(عُ قُ طی ی)
منسوب به عرقطه، که نام جدی است. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان فاروج بخش حومه شهرستان قوچان در 30هزارگزی شمال باختری قوچان و 5هزارگزی جنوب شوسۀ قوچان به شیروان. جلگه و معتدل با 56 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
منسوب به طرق که قریه ای است شهرک مانند و تا اصفهان بیست فرسنگ مسافت دارد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
ابوالعباس احمد بن ثابت بن محمد طرقی اصفهانی. متوفی بسال 520 هجری قمری حافظی ماهر و محدثی آگاه بوده است. رجوع به انساب سمعانی برگ 370 الف شود
لغت نامه دهخدا