نام زاهدی و حکیمی بوده از نصاری، و بعضی گویند نام پادشاهی است از نصاری. (برهان) (آنندراج) : کنم در پیش طرسیقوس اعظم ز روح القدس و ابن و اب مجارا. خاقانی. و طروسیقوس نیز آمده است. رجوع به طروسیقوس شود. مینورسکی گوید: چنین عنوانی در فهرست مقامات (روحانی) بیزانسی در آثارالباقیۀ بیرونی ص 290 (ترجمه ص 284) وجود ندارد، مگر بگوئیم که ’طرسیقوس’ قرائت غلط استراتگوس (اصرذیقوس) باشد. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین: طرسیقوس)
نام زاهدی و حکیمی بوده از نصاری، و بعضی گویند نام پادشاهی است از نصاری. (برهان) (آنندراج) : کنم در پیش طرسیقوس اعظم ز روح القدس و ابن و اب مجارا. خاقانی. و طروسیقوس نیز آمده است. رجوع به طروسیقوس شود. مینورسکی گوید: چنین عنوانی در فهرست مقامات (روحانی) بیزانسی در آثارالباقیۀ بیرونی ص 290 (ترجمه ص 284) وجود ندارد، مگر بگوئیم که ’طرسیقوس’ قرائت غلط استراتگوس (اصرذیقوس) باشد. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین: طرسیقوس)
منجم و معلم بطلمیوس بدلّس پادشاه (از بطالسه). (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) ، نامی از نامهای ترکی. و گاه این نام با کلمه دیگر مرکب باشد چون الب ارسلان، قزل ارسلان، قره ارسلان و غیره: از توام تهدید کردی هر زمان بینمت در دست محمودارسلان. مولوی
منجم و معلم بطلمیوس بدلّس پادشاه (از بطالسه). (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) ، نامی از نامهای ترکی. و گاه این نام با کلمه دیگر مرکب باشد چون الب ارسلان، قزل ارسلان، قره ارسلان و غیره: از توام تهدید کردی هر زمان بینمت در دست محمودارسلان. مولوی
شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. (معجم البلدان ج 6 ص 41). نام دهی پررونق. (آنندراج) (غیاث اللغات) : صندوقچۀ عدل تو مانده ست به طرطوس دستورچۀ جور تو در پیش و کنار است. ناصرخسرو. در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس (که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود
شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. (معجم البلدان ج 6 ص 41). نام دهی پررونق. (آنندراج) (غیاث اللغات) : صندوقچۀ عدل تو مانده ست به طرطوس دستورچۀ جور تو در پیش و کنار است. ناصرخسرو. در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس (که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود
قضاء طرسوس، شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه) ، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ارواد مقابل آن واقع است. عباده بن صامت آن را بسال 638 میلادی فتح کرده است، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 میلادی تصرف کرده و کلیسای سلطنتی که هم اکنون نیز باقی است در آن بنیان نهاده اند. (اعلام المنجد)
قضاء طرسوس، شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه) ، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ارواد مقابل آن واقع است. عباده بن صامت آن را بسال 638 میلادی فتح کرده است، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 میلادی تصرف کرده و کلیسای سلطنتی که هم اکنون نیز باقی است در آن بنیان نهاده اند. (اعلام المنجد)
شهری است مر مسلمانان را که بسیار ارزانی و فراخ سالی دارد، در دست ارامنه بود، باز در دست مسلمانان افتاد. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شهری به ساحل بحرالشام، واقع در جنوب شرقی آسیهالصغری، نزدیک مرسین. شهری از ترکیه بر ساحل سیحون به مغرب اذنه و این موطن قدیس بلس حواری است، دارای 22 هزار سکنه. شهری است (به شام) بزرگ و آبادان و بانعمت، گرد وی دو باره است از سنگ و مردمان جنگی دلاور. (حدود العالم). یاقوت از صاحب الزیج نقل کرده گوید: طول طرسوس 58 درجه و نیم، و عرض آن 36 درجه و ربع است. از اقلیم چهارم است. این شهر بنام طرسوس بن الروم بن الیفزبن سام بن نوح علیه السلام نامیده شده، برخی گفته اند بانی این شهر سلیمان نامی از خدام هارون الرشید بوده و آن را بسال یکصد و نود و اند هجری قمری بنا کرده است، و این گفتار احمد بن محمد الهمدانی است. (ابن الفقیه). طرسوس از ثغور شام و بین انطاکیه و حلب و بلادالروم واقع است. احمد بن الطیب السرخسی گوید: از مصیصه به آهنگ عراق کوچ کردیم، نخست بسوی اذنه، و از اذنه به طرسوس که شش فرسنگ بود روان شدیم، بین راه اذنه و طرسوس، فندق (مهمانسرا) بغا و فندق جدید واقع است. طرسوس دارای دو حصار است و خندقی وسیع و شش دروازه دارد، نهر بردان شهر را دو نیمه کرده و از وسط آن میگذرد، قبر مأمون عبداﷲ بن الرشید هم در آنجاست. هنگامی که بقصد غزای رومیان بدان شهر ورود کرد، مرگش فرارسید. شاعری در این باب گفته: هل رأیت النجوم اغنت عن الماء- مون فی عز ملکه الماسوس غادروه بعرصتی طرسوس مثل ما غادروا اباه بطوس. این شهر همواره جایگاه صلحا و زهاد بود از این رو که از سرحدهای بلاد اسلام شمرده میشد، و تا سال 354 هجری قمری نیز مسلمانان در آن شهر به نیکوترین حالی میزیستند، ولی بر اثر تجاوز و حملات نقفور از سلاطین روم شرقی که نخست بر مصیصه و سپس بر طرسوس تاخت آورد، و به قلع و قمع ریشه مسلمانی و مسلمانان پرداخت، مسلمانان طرسوس تاب مقاومت نیاورده، جمع کثیری از آنان جلای وطن اختیار کردند. (نقل به اختصار از معجم البلدان ج 6 صص 35- 36). حمداﷲ مستوفی گوید: طرسوس از اقلیم سوم است و از توابع شام، عمر عبدالعزیز مروانی ساخت، و بعد از خرابی هارون الرشید تجدید عمارتش کرد، و آن را بارو کشید. هوایش معتدل است و به گرمی مایل. ارتفاعش غله و میوه باشد. (نزههالقلوب چ اروپا ج 3 ص 250). و غار اصحاب کهف در کوهی به حدود طرسوس بوده. (نزههالقلوب چ اروپا ج 3 ص 269). شهر معروف و مشهوری است که مسقطالرأس پولس حواری بود (کتاب اعمال رسولان 9:11، و 30 و 11:25 و 21:39 و 22:3) و در کیلیکیای که در آسیای صغیر است واقع میباشد، و طرسوس بر ساحل وسیعی که به مسافت 12 میل به بحر متوسط و کوه طوروس مسافت دارد واقع میباشد، و در قدیم الایام بر دو طرف رود سدنس واقع بوده است، لکن باید دانست که مجرای رود مسطور تغییر یافته است، و سابق در دهنۀ رود مذکور بندری بوده که اجناس و مال التجارۀ بسیاری در آنجا وارد میشده است. و برخی بر آنند که ترشیش مذکور در کتاب مقدس همان طرسوس است. گویند مؤسس و بانی طرسوس سردناپالس بوده است، و در وقتی که در میانۀ اهالی جنگی روی داد، اسباب خرابی طرسوس گردید و از آن پس اغسطوس آنجا را شهر رومانی خوانده و میدانهای وسیع از برای بازی قرار داد، و مدرسه ای تأسیس کرد و بعد از اطینا و اسکندریه، طرسوس شهر سومین بود که در تمام دنیا معروف گشت، و برای خانوادۀ امپراطور معلمان و مؤدبان از این شهر تعیین میشد. و پولس نه تنها در شهری که برای تجارت معروف بود تعلیم یافت بلکه در علوم و فنون معروفۀ آن زمان شهرت تام داشت، و همواره از آن وقت تا به حال به طرسوس موسوم است، لکن در این روزها شهر کوچکی شده که عدد نفوسش در زمستان سی هزار و در تابستان از چهارصد الی پانصد و متجاوز از اهالی به ییلاقات میروند چونکه گرما شدت میکند. (قاموس کتاب مقدس). و صاحب المنجد آرد: شهری است در ترکیه (قیلیقیا) ، دارای 22000 تن سکنه. سابقاً در زمرۀ مراکز و پایتختها بشمار میرفته است. پولس قدیس در آن متولد شده است. این شهر را مأمون بسال 788 میلادی فتح کرده و در آن مدفون شده است. ورجوع به تاریخ سیستان ص 183 و مجمل التواریخ والقصص ص 355، 356- 359، 380، 453، 473 و عقدالفرید ج 7 ص 284 و عیون الاخبار ابن قتیبه ج 2 ص 365 و ج 4 ص 182 والتفهیم ص 199 و 335 و ضحی الاسلام ج 3 ص 177 و ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 99 و تاریخ گزیده ص 78 و 316 و تاریخ بیهقی ص 124 و کامل ابن اثیر ج 7 ص 179 شود
شهری است مر مسلمانان را که بسیار ارزانی و فراخ سالی دارد، در دست ارامنه بود، باز در دست مسلمانان افتاد. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شهری به ساحل بحرالشام، واقع در جنوب شرقی آسیهالصغری، نزدیک مرسین. شهری از ترکیه بر ساحل سیحون به مغرب اذنه و این موطن قدیس بلس حواری است، دارای 22 هزار سکنه. شهری است (به شام) بزرگ و آبادان و بانعمت، گرد وی دو باره است از سنگ و مردمان جنگی دلاور. (حدود العالم). یاقوت از صاحب الزیج نقل کرده گوید: طول طرسوس 58 درجه و نیم، و عرض آن 36 درجه و ربع است. از اقلیم چهارم است. این شهر بنام طرسوس بن الروم بن الیفزبن سام بن نوح علیه السلام نامیده شده، برخی گفته اند بانی این شهر سلیمان نامی از خدام هارون الرشید بوده و آن را بسال یکصد و نود و اند هجری قمری بنا کرده است، و این گفتار احمد بن محمد الهمدانی است. (ابن الفقیه). طرسوس از ثغور شام و بین انطاکیه و حلب و بلادالروم واقع است. احمد بن الطیب السرخسی گوید: از مصیصه به آهنگ عراق کوچ کردیم، نخست بسوی اذنه، و از اذنه به طرسوس که شش فرسنگ بود روان شدیم، بین راه اذنه و طرسوس، فندق (مهمانسرا) بغا و فندق جدید واقع است. طرسوس دارای دو حصار است و خندقی وسیع و شش دروازه دارد، نهر بردان شهر را دو نیمه کرده و از وسط آن میگذرد، قبر مأمون عبداﷲ بن الرشید هم در آنجاست. هنگامی که بقصد غزای رومیان بدان شهر ورود کرد، مرگش فرارسید. شاعری در این باب گفته: هل رأیت النجوم اغنت عن الماء- مون فی عز ملکه الماسوس غادروه بعرصتی طرسوس مثل ما غادروا اباه بطوس. این شهر همواره جایگاه صلحا و زهاد بود از این رو که از سرحدهای بلاد اسلام شمرده میشد، و تا سال 354 هجری قمری نیز مسلمانان در آن شهر به نیکوترین حالی میزیستند، ولی بر اثر تجاوز و حملات نقفور از سلاطین روم شرقی که نخست بر مصیصه و سپس بر طرسوس تاخت آورد، و به قلع و قمع ریشه مسلمانی و مسلمانان پرداخت، مسلمانان طرسوس تاب مقاومت نیاورده، جمع کثیری از آنان جلای وطن اختیار کردند. (نقل به اختصار از معجم البلدان ج 6 صص 35- 36). حمداﷲ مستوفی گوید: طرسوس از اقلیم سوم است و از توابع شام، عمر عبدالعزیز مروانی ساخت، و بعد از خرابی هارون الرشید تجدید عمارتش کرد، و آن را بارو کشید. هوایش معتدل است و به گرمی مایل. ارتفاعش غله و میوه باشد. (نزههالقلوب چ اروپا ج 3 ص 250). و غار اصحاب کهف در کوهی به حدود طرسوس بوده. (نزههالقلوب چ اروپا ج 3 ص 269). شهر معروف و مشهوری است که مسقطالرأس پولس حواری بود (کتاب اعمال رسولان 9:11، و 30 و 11:25 و 21:39 و 22:3) و در کیلیکیای که در آسیای صغیر است واقع میباشد، و طرسوس بر ساحل وسیعی که به مسافت 12 میل به بحر متوسط و کوه طوروس مسافت دارد واقع میباشد، و در قدیم الایام بر دو طرف رود سدنس واقع بوده است، لکن باید دانست که مجرای رود مسطور تغییر یافته است، و سابق در دهنۀ رود مذکور بندری بوده که اجناس و مال التجارۀ بسیاری در آنجا وارد میشده است. و برخی بر آنند که ترشیش مذکور در کتاب مقدس همان طرسوس است. گویند مؤسس و بانی طرسوس سردناپالس بوده است، و در وقتی که در میانۀ اهالی جنگی روی داد، اسباب خرابی طرسوس گردید و از آن پس اغسطوس آنجا را شهر رومانی خوانده و میدانهای وسیع از برای بازی قرار داد، و مدرسه ای تأسیس کرد و بعد از اطینا و اسکندریه، طرسوس شهر سومین بود که در تمام دنیا معروف گشت، و برای خانوادۀ امپراطور معلمان و مؤدبان از این شهر تعیین میشد. و پولس نه تنها در شهری که برای تجارت معروف بود تعلیم یافت بلکه در علوم و فنون معروفۀ آن زمان شهرت تام داشت، و همواره از آن وقت تا به حال به طرسوس موسوم است، لکن در این روزها شهر کوچکی شده که عدد نفوسش در زمستان سی هزار و در تابستان از چهارصد الی پانصد و متجاوز از اهالی به ییلاقات میروند چونکه گرما شدت میکند. (قاموس کتاب مقدس). و صاحب المنجد آرد: شهری است در ترکیه (قیلیقیا) ، دارای 22000 تن سکنه. سابقاً در زمرۀ مراکز و پایتختها بشمار میرفته است. پولس قدیس در آن متولد شده است. این شهر را مأمون بسال 788 میلادی فتح کرده و در آن مدفون شده است. ورجوع به تاریخ سیستان ص 183 و مجمل التواریخ والقصص ص 355، 356- 359، 380، 453، 473 و عقدالفرید ج 7 ص 284 و عیون الاخبار ابن قتیبه ج 2 ص 365 و ج 4 ص 182 والتفهیم ص 199 و 335 و ضحی الاسلام ج 3 ص 177 و ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 99 و تاریخ گزیده ص 78 و 316 و تاریخ بیهقی ص 124 و کامل ابن اثیر ج 7 ص 179 شود