رودی است در شبه جزیره مره و آن در جنوب شهر ارگس از غاری میجوشد و در مجرای خود آسیاهای بسیار را بکار می اندازد و بخلیج انابولی می ریزد و گمان میکنند که این رود، روداستینفال است که در ارکادیا بزمین فرومیرود و از جنوب شهر ارگس سر بیرون می آورد. (قاموس الاعلام ترکی)
رودی است در شبه جزیره مُره و آن در جنوب شهر اَرگُس از غاری میجوشد و در مجرای خود آسیاهای بسیار را بکار می اندازد و بخلیج انابولی می ریزد و گمان میکنند که این رود، روداستینفال است که در ارکادیا بزمین فرومیرود و از جنوب شهر ارگس سر بیرون می آورد. (قاموس الاعلام ترکی)
یکی از پادشاهان روم: مملکت وی نوزده سال بوده است. وی را هیچ ذکر نیافته ایم بعد از قدر. (مجمل التواریخ و القصص ص 133). او همان تراژان امپراتور روم است از سال 98 تا 117 م. و متولد در ایتالیکا ست (در اسپانیا) بسال 52 میلادی وی برپارتیان (ایران) غلبه کرد (101- 105 میلادی). در نظم امور مهارت داشت و ابنیۀبسیار بنا کرد و مسیحیان را مورد ایذاء قرار داد
یکی از پادشاهان روم: مملکت وی نوزده سال بوده است. وی را هیچ ذکر نیافته ایم بعد از قدر. (مجمل التواریخ و القصص ص 133). او همان تراژان امپراتور روم است از سال 98 تا 117 م. و متولد در ایتالیکا ست (در اسپانیا) بسال 52 میلادی وی برپارتیان (ایران) غلبه کرد (101- 105 میلادی). در نظم امور مهارت داشت و ابنیۀبسیار بنا کرد و مسیحیان را مورد ایذاء قرار داد
از پزشکان است که پیش از عصر جالینوس میزیسته و گویند وی همان اسکندروس پزشک معروف است. او راست: کتاب علل العین و علاجها که محتوی بر سه مقاله میباشد. کتاب البرسام. کتاب الضبان و الحیات التی تتولد فی البطن و الدیدان. (عیون الانباء ج 1 ص 36)
از پزشکان است که پیش از عصر جالینوس میزیسته و گویند وی همان اسکندروس پزشک معروف است. او راست: کتاب علل العین و علاجها که محتوی بر سه مقاله میباشد. کتاب البرسام. کتاب الضبان و الحیات التی تتولد فی البطن و الدیدان. (عیون الانباء ج 1 ص 36)
سلت است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). به لغت یونانی دوائی است که آن را بفارسی جو برهنه، و برهنه جو و به عربی سلت گویند. و آن چیزی باشد مانند گندمی که پوست آنرا کنده باشند و به این معنی طراقیس هم آمده است که بجای غین قاف باشد. (برهان) (آنندراج)
سلت است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). به لغت یونانی دوائی است که آن را بفارسی جو برهنه، و برهنه جو و به عربی سلت گویند. و آن چیزی باشد مانند گندمی که پوست آنرا کنده باشند و به این معنی طراقیس هم آمده است که بجای غین قاف باشد. (برهان) (آنندراج)
دزی در لغتنامۀ خود برای شاهد استعمال این کلمه عبارت ذیل را از الف لیله و لیله چاپ پرسلا ج 12 ص 123 سطر 1 و 2 آورده است: فدخل الی مقصوره من مقاصیر الحمام و رمی فیها طرازین و زینها من الجانبین: ثم انه صورالطرازین صوره مارات العیون احسن منها و هی صوره لاروح فیهاو هی صوره ماریه بنت ملک بغداد ثم ان ّالفقیر لما تم الصوره، مضی الی حال سبیله. پس از نقل عبارت فوق گوید: معنی کلمه مزبور را ندانستم. (دزی ج 2 ص 35)
دزی در لغتنامۀ خود برای شاهد استعمال این کلمه عبارت ذیل را از الف لیله و لیله چاپ پرسلا ج 12 ص 123 سطر 1 و 2 آورده است: فدخل الی مقصوره من مقاصیر الحمام و رمی فیها طرازین و زینها من الجانبین: ثم انه صورالطرازین صوره مارات العیون احسن منها و هی صوره لاروح فیهاو هی صوره ماریه بنت ملک بغداد ثم ان ّالفقیر لما تم الصوره، مضی الی حال سبیله. پس از نقل عبارت فوق گوید: معنی کلمه مزبور را ندانستم. (دزی ج 2 ص 35)
جمع واژۀ طرخان. (منتهی الارب) (آنندراج) : فقال یحیی بن خالد البرمکی، یا امیرالمؤمنین... و علی بن عیسی، قتل صنادید اهل خراسان و طراخنتها... (آداب الوزراء جهشیاری ص 180). رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2557 شود
جَمعِ واژۀ طرخان. (منتهی الارب) (آنندراج) : فقال یحیی بن خالد البرمکی، یا امیرالمؤمنین... و علی بن عیسی، قتل صنادید اهل خراسان و طراخنتها... (آداب الوزراء جهشیاری ص 180). رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2557 شود