جدول جو
جدول جو

معنی طراح - جستجوی لغت در جدول جو

طراح
طرح کننده، نقشه کش، در هنر نقاشی نقاش
تصویری از طراح
تصویر طراح
فرهنگ فارسی عمید
طراح
(طَرْ را)
بیرنگ گر. گرده ریز. نقشه ریز. آنکه طرح افکند. نقاش
لغت نامه دهخدا
طراح
(طَ)
جای دور. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
طراح
(طَرْ را)
دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 34هزارگزی شمال باختری اهواز کنار کرخه، کنار راه شوسۀ اهواز به سوسن گرد. دشت، گرمسیر با 120 تن سکنه. آب آن از رود خانه کرخه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ حلاف هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
طراح
نقاش، آنکه طرح افکند، نقشه ریز
تصویری از طراح
تصویر طراح
فرهنگ لغت هوشیار
طراح
((طَ رّ))
نقاش، آن که طرح افکند، گرده ریز، نقشه ریز، آن که برای انجام کار یا فعالیتی برنامه ریزی کند یا مطلبی را تدوین کند
تصویری از طراح
تصویر طراح
فرهنگ فارسی معین
طراح
طرح ریز، مدل ساز، نقشه کش، نگارگر، نقاش، طرح کننده، سئوال ساز، برنامه ریز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
طراح
مصمّمٌ
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به عربی
طراح
Designer, Designer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به انگلیسی
طراح
designer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به فرانسوی
طراح
projektant
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به لهستانی
طراح
ڈیزائنر , ڈیزائنر
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به اردو
طراح
дизайнер
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به روسی
طراح
Designer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به آلمانی
طراح
дизайнер
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به اوکراینی
طراح
นักออกแบบ , นักออกแบบ
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به تایلندی
طراح
ডিজাইনার , ডিজাইনার
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به بنگالی
طراح
designer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به پرتغالی
طراح
mbunifu
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به سواحیلی
طراح
tasarımcı
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
طراح
デザイナー , デザイナー
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به ژاپنی
طراح
מעצב
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به عبری
طراح
디자이너 , 디자이너
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به کره ای
طراح
desainer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
طراح
डिज़ाइनर , डिजाइनर
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به هندی
طراح
ontwerper
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به هلندی
طراح
diseñador
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
طراح
designer
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
طراح
设计师 , 设计师
تصویری از طراح
تصویر طراح
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَرْ را)
عمل و شغل طراح. بیرنگ گری. نقشه ریزی. نقشه بنائی را بر کاغذ، با حبر یا مداد و یا بر زمین با گچ و مانند آن کردن. نقاشی. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طُ حی ی)
سیرٌ طراحی ٌ، سیر دور و دراز. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَرْ را حَ)
فرشی است. یک قسم گستردنی است: فقد ذکر ان اتابک سلطان دمشق، طلب محتسباً، فذکر له رجل من اهل العلم، فامر باحضاره، فلما نظره، قال انی ولیتک امر الحسبه علی الناس بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر، قال ان کان الامر علی کذلک، فقم عن هذه الطراحه و ارفع هذا المسند، فانهما حریرٌ و اخلع هذا الحاتم فانه ذهب ٌ و قد قال صلی اﷲ علیه و آله و سلم هذان حرامان علی ذکور امتی. (معالم القربه). ج، طراریح. فراش ٌ مربعٌ یجلس علیه (عامیهٌ). (دزی)
لغت نامه دهخدا
عمل و شغل طراح طرح افکنی نقشه ریزی، طرح نقاشی، شیوه ای از نقاشی که جنبه طرح آزمایشی و تمرینی دارد، ریختن طرح جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراحی
تصویر طراحی
کاری که طراح انجام می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طراحی
تصویر طراحی
نمودار سازی
فرهنگ واژه فارسی سره